هنر ،انقلاب، سياست 4 سیاست به Ù„ØØ§Ø· عملی یعنی اداره امور جامعه. چون همگان در اداره امور جامعه سهیم نیستند پس لاجرم گروهی بنام سیاستمداران این مسولیت را بعهده گرÙ�ته اند . برای اداره جامعه باید از قدرت تصمیم گیری بر موضوع کار خود یعنی جامعه برخوردار بود از اینرو سیاست ملازم قدرت است Ùˆ بطور لاینÙ�Ú© در ان ادغام میشود . اما این قدرت از کجا ناشی میشود Ùˆ اهرم های این قدرت کدام اند . اهرم اقتصادی قدرتمند ترین بخش این قدرت است Ùˆ سیاستمداران تابع ملزومات انند . بالا پایین شدن بازار بورس « اصول»سیاستمداران را مثل برگ خزان به زمین میریزد ووابستگی قدرت را به جریان اقتصاد Ùˆ ملزومات آن برملا میکند . پایه دیگر قدرت میزان Ù�رمانبرداری جامعه Ùˆ مردم از قدرت است گاه این Ù�رمانبرداری را بوسیله رای تامین میکنند گاه بوسیله سرنیزه . اگر Ú†Ù‡ براستی این دو شیوه با هم خیلی Ù�رق دارد اما تا انجا Ú©Ù‡ Ù�رمانبرداری مورد نظر است هدÙ�ÛŒ یکسان دارند وان نشستن بر Ù�رق جامعه است Ú†Ù‡ بزور Ùˆ Ú†Ù‡ به رضا . تا مادامکه میتوان جامعه را به اداره کنندگان Ùˆ اداره شوندگان تقسیم کرد وضع به همین منوال خواهد بود . ØØ§Ù„ اگر کسی طالب تغیر بنیادی این معادله است ومثلا از «مردم سالاری» Ú©Ù‡ این روزها نقل دهن هر سلطه گری هم هست دم میزند باید بگوید Ú©Ù‡ چگونه این معادله را تعریÙ� میکند Ùˆ رابزه بین اداره شوندگان را با اداره کنندگان چگونه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ù‡Ø¯ . واقعیت اینست Ú©Ù‡ تنظیم این رابطه از یکسو ورابطه با اقتصاد از سوی دیگرمقوله ایست Ú©Ù‡ باید روشن نمود Ùˆ هر گروه یا Ù�رد مدعی تØÙˆÙ„ باید نطرش در این رابطه مشخص شود Ùˆ Ú©Ù„ÛŒ باÙ�ÛŒ Ùˆ ØÙˆØ§Ù„Ù‡ دادن به ازادی به طورمبهم یا رÙ�اه یا.... تنها پوشش دادن به عقاید سلطه گرانه است . با روشن شدن این رابطه تمام معترضین به وضع موجود به دو دسته اصلی تقسیم میشوند . نويسنده سايه بئ سر 11/19/2002 04:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ø¨ØØ«ÙŠ Ø¯Ø± خانه Ø´Ø¨Ø Ø´Ø¨Ø Ù…Ø«Ù„ هميشه Ø¨ØØ« بسيار مهمي را پيش كشيده است در باره خانواده . ار انجا كه درنظر ØÙˆØ§Ù‡ÙŠ Ù†Ù…ÙŠØ´ÙˆØ¯ طولاني نوشت ابتدا اينجا مينويسم . دير رسيدن شده كار هميشگي من .Ù†Ù�س زنان از راه دور ميگم دستت درد نكنه با اين Ø¨ØØ« كه راه انداختي . مقايسه اي بين خانواده شهري Ùˆ روستايي عميقا بنياد عادات موجود را نشان ميدهد Ùˆ واين Ú¯Ù�ته Ø´Ø¨Ø Ø±Ø§ كه چگونگي امرار معاش Ùˆ توليد مايختاج زندگي Ú†Ù‡ نقشي در سازمان يابي خانواده دارد تاييد ميكند . عواطÙ� هم به نوبه خود از اين رابطه متاثر ميشوند مثلا رابطه بين دو پسر عمو در روستا Ùˆ شهر يكسان نيست . همچنانكه رابطه يك مادر با Ù�رزندش يا رابطه بين زن Ùˆ مرد دز پاريس Ùˆ تهران Ùˆ ..با همدگرو با Ù�لان دهكده دور اÙ�تاده Ù�رق ميكند . بنا بر اين “ ذاتي “دانستن اين عادات Ùˆ عواطÙ� پشتوانه قابل اثباتي ندارد . نقش ارث Ùˆ مالكيت در چگونگي شكل خانواده قابل انكار نيست. رابطه يك خانواده كه زن ومرد هردو كار ميكنند با خانواده سنتي كه مرد نان اور خانه تلقي ميشود بسيار متÙ�اوت است . از اينرو انتظار Ù�خول در رابطه ازدواج Ùˆ خانواده امر غريبي نيست . اما در باره “كلني “ راستش يك درك مكانيكي از كلني وجود دارد كه در هيئت Ùˆ روش استالينيستي جدا كردن كودكان از پدر Ùˆ مادر وسپردن انها به دست دولت يا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ است . همين الان كه ما داريم با هم ØØ±Ù� ميزنيم . اموزش Ùˆ تربيت كودكان عمدتا توسط دولت Ùˆ طبقه ØØ§ÙƒÙ… Ùˆ براي Ù…ØµØ§Ù„Ø Ø§Ù†Ù‡Ø§ صورت ميگيرد اين ناگزير است .نقش تلويزيون ووسايل ارتباط جمعي Ùˆ اموزش Ùˆ مدرسه را نمي توان خنثي نمود مگر اينكه قدرت در اختيار مردم Ùˆ والدين قرار بگيرد . تصميم جمعي براي اموزش Ùˆ نگهداري كودكان Ùˆ شكوÙ�ايي Ù�رديت Ùˆ نه Ù�رد گرايي كه امروز رايج است نمودي از يك زندگي جمعي است كه ميتوان انرا كلني يا هر چيز ديگري ناميد مهم بدست اوردن اختيار بر سرنوشت خويش است . اگر پست مدرنها جامعه را مركب از Ù�ونكسيونهاي جدا كه با قانونمنديهاي مستقل ØØ±ÙƒØª ميكنند ميدانند اما درك تاريخي از جامعه شيوه توليد را در اين رابطه تعيين كننده ميداند ( با در نظر گرÙ�تن نقدي كه به ديدگاه مكانيكي اقتصاد گرا كه سرمايه Ùˆ شيوه توليدش را يك ارتباط اقتصادي Ùˆ نه اچتماعي ميداند). پست مدرن هااگر Ú†Ù‡ به نقد به درستي بها ميدهند اما Ø§Ù†ØØ§ كه نسبيت Ù�رهنگي را مطرخ ميكنند به ارتجاع Ù…ØØ¶ كشيده ميشوند . مجسم كنيد كه Ù�رهنگ ايران را اسلامي يا شاهنشاهي تلقي كنيم انوقت با اين تز “نسبيت Ù�رهنگي“ بخواهيم از ØÙ‚وق مثلا زنان دÙ�اع كنيم آيا نخواهند Ú¯Ù�ت كه بابا اينها Ù�رهنگشان است كه زنها را سنگسار كنند ØŸ وقتي مبناي تØÙ„يل انسان نباشد Ùˆ پست مدرن يا مدرن الگو قرار گيرد انسان از تØÙ„يل Ú¯Ù… ميشود . نويسنده سايه بئ سر 11/15/2002 11:52:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... هنر ،انقلاب، سياست 3 ØØ³Ù† آقا در دظرخواهی نوشته است در یونان قدیم هوشمندان را سیاسی میخوانده اند. خارج از انکه معنای لغوی آن Ú†Ù‡ باشد سیاست همواره ملازم قدرت بوده است . برای بررسی معنای عملی سیاست باید تاریخ قدرت های ØØ§Ú©Ù… بر جوامع بشری را بررسی کرد . ودر ان صورت مردم به دو دسته تقسیم میشوند یکی ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† قدرت Ùˆ اداره کنندگان جامعه Ùˆ دیگری مردمانی Ù�اقد قدرت Ùˆ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش . اعتراض به قدرت ØØ§Ú©Ù… از دو زاویه Ù…ÛŒ تواند صورت بگیرد یکی با هدÙ� کسب قدرت Ùˆ سکان سیاست در دست خویش یا گروه خویش در اینصورت معترض خود از طایÙ�Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران است ØØªÛŒ اگر طالب سرنگونی قدرت ØØ§Ú©Ù… باشد . از زاویه دیگر اعتراض میتواند برای ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش باشد وقدرت را بین Ø¢ØØ§Ø¯ مردم تقسیم کند . در اینصورت سخن Ú¯Ù�تن از سیاستمدار یه معنای اخص کلمه بی معنی است زیرا معترض به قدرت ØØ§Ú©Ù… قصد بازسازی قدرت ØØ§Ú©Ù… را ندارد ØØ§Ù„ ØªØØª هر نام یا عنوان . در اینصورت کسی Ú©Ù‡ برای تغییر ات بنیادی جامعه میکوشد همزمان برای Ù…ØÙˆ قدرت سیاسی خاکم بر انسان میجنگد . تنها به این معناست Ú©Ù‡ میتوان رابطه هنر معترض Ùˆ علیه وضع موجود را بت سیاست Ù�همید . اگر نه سکوت در مقابل Ù�جایع Ùˆ قدرت ØØ§Ú©Ù… بر انسان هم خود نوعی سیاست است Ùˆ ابدا به معنای مخالÙ�ت با سیاست نیست . مخالÙ�ت با سیاست تنها از کسی بر میاید Ú©Ù‡ با قدرت ØØ§Ú©Ù… دراÙ�تاده باشد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/13/2002 03:56:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... هنر ،انقلاب، سياست 2 ¨چنانكه رسم وبلاگ نويسي است بايد كوتاه نوشت، اما كوتاه نو شت هاي روزانه در وبلاگ اگر ØÙ‚ مطلب را ادا نكنند،بيشتر سو Ø¡ تÙ�اهم را باعث ميشوند . موضوعي كه براي نوشتن انتخاب كرده ام از يكسو پيچيده است Ùˆ از سوئ ديگر توان Ùˆ اطلاعات زيادي ميطلبد كه به تنهايي نميتوان از عهده ان بر آمد . با اين ØØ³Ø§Ø¨ گمان نمي كنم از پس كوتاه نويسي آن برآيم . با همه اين اØÙˆØ§Ù„ Ø·Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† مسئله برايم از اهميت بسياري برخوردار است .بيشتر از هر كس مئ خواهم براي خودم اين پيچيدگي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù…. من از “سياست “ به معناي اخص كلمه خوشم نمئ ايد يعنئ هرگز آرزو نكرده ام كه جائ ØØªØ¦ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ ترين مردان سياسئ باشم . من رقص Ùˆ موسيقئ Ùˆ تئاتر Ùˆ كتاب را بيشتر از “سياست “ دوست ميدارم . اما “سياست“ درست برعكس، مدام مرا تعقيب ميكند وتا پنهان ترين Ùˆ “خصوصي “ ترين زوايائ زندگيم رسوخ ميكند . ميزان درامدم ØŒ دايره انتخاب همسر ØŒ نوع عشق ورزي ام ØŒ رابطه هاي اجتماعي ØŒ جايگاه اجتماعئ ØŒ Ù�ضائ تنÙ�سم ØŒ تا ØØªØ¦ رنگ لباس Ùˆ .............. ام زير سلطه ان رقم ميخورد . به همين خاطر از وقتئ كه به وجودش پي بردم تاكنون اساسئ ترين كارم چشم دوختن در چشمهائ تهئ اين هيولا است . اين هيولا بيشتر در كساني مي پيچد كه روزانه صدبار قسم ميخورند كه اصلن سياسي نيستند . كنار چنين كساني امن ترين كنام اوست . همين خصوصيات است كه شناخت انرا دشوار تر ميكند . براستئ معناي ان چيست ØŸ در لغت نامه دهخدا امده است : “ پاس داشتن ملك. نگاهداشتن . ØÙ�اظت ØŒ نگاهدارئ، ØØ±Ø§Ø³Øª. ØÙƒÙ… راندن بر رعيت . رعيت داري كردن. ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ رياست Ùˆ داوري .... قهر كردن Ùˆ هيبت نمودن . شكنجه Ùˆ عذاب Ùˆ عقوبت.... ضبط ساختن مردم از Ù�سق به ترسانيدن Ùˆ زدن . Ù…ØØ§Ù�ظت Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ ملك.... اجراي ØÙƒÙ… بطور عدالت Ùˆ آزار Ùˆ اذيت ... Ùˆ سياست كردن يعني :ØÙƒÙˆÙ…ت كردن وداوري نمودن Ùˆ عقوبت كردن بطور رسوايي Ùˆ اÙ�ØªØ¶Ø§Ø ÙŠØ§ سياستگر: سÙ�اك Ùˆ خونريز “ اين معناي لغوي سياست است . اگر سياست Ù�راتر از لغت، يك عمل معين است بايد تاريخ اين عملكرد Ùˆ عزصه وقوع انرا مشخص كرد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/08/2002 04:45:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واگويه اي در خود اشنايي با وبلاگ باز شدن پنجره ايست به دنيايي Ù…Ù†ØØµØ± بÙ�رد مملو از غمها وشاديهاي ناگÙ�تني . به كي بگم كه چرا امروز انقدر گرÙ�ته Ùˆ غمگينم ØŸ وقتي ميپرسن براي چئ سرم رو تكون ميدم Ùˆ ميگم عجب ! ØÙŠÙ� شد ! Ú†ÙŠ بگم؟ ! Ø¢ØÙ‡ اونا از يك كلاغ سياه Ú†Ù‡ تصوري ميتونن داشته باشن ØŸ بايد شبي يكبار ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به ØÙˆÙ†Ù‡ Ø´ سر زده باشن اگر نه Ú†Ù‡ ميÙ�همن من Ú†ÙŠ ميگم ØŸ ØØ§Ù„ا يعني ديگر كسي نيست پشت جلد ان كلاغ سياه ØŸ عجب ! ØÙŠÙ� از ان همه جواني ØŒ ØÙŠÙ� از ان همه توانايي ! نيمي ذر جنگ نيمي در اوارگي ØŒ هديه مردگان جز مرگ به آدمي Ú†Ù‡ ميتواند باشد ØŸ نويسنده سايه بئ سر 10/31/2002 05:31:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
Ø¨ØØ«ÙŠ Ø¯Ø± خانه Ø´Ø¨Ø Ø´Ø¨Ø Ù…Ø«Ù„ هميشه Ø¨ØØ« بسيار مهمي را پيش كشيده است در باره خانواده . ار انجا كه درنظر ØÙˆØ§Ù‡ÙŠ Ù†Ù…ÙŠØ´ÙˆØ¯ طولاني نوشت ابتدا اينجا مينويسم . دير رسيدن شده كار هميشگي من .Ù†Ù�س زنان از راه دور ميگم دستت درد نكنه با اين Ø¨ØØ« كه راه انداختي . مقايسه اي بين خانواده شهري Ùˆ روستايي عميقا بنياد عادات موجود را نشان ميدهد Ùˆ واين Ú¯Ù�ته Ø´Ø¨Ø Ø±Ø§ كه چگونگي امرار معاش Ùˆ توليد مايختاج زندگي Ú†Ù‡ نقشي در سازمان يابي خانواده دارد تاييد ميكند . عواطÙ� هم به نوبه خود از اين رابطه متاثر ميشوند مثلا رابطه بين دو پسر عمو در روستا Ùˆ شهر يكسان نيست . همچنانكه رابطه يك مادر با Ù�رزندش يا رابطه بين زن Ùˆ مرد دز پاريس Ùˆ تهران Ùˆ ..با همدگرو با Ù�لان دهكده دور اÙ�تاده Ù�رق ميكند . بنا بر اين “ ذاتي “دانستن اين عادات Ùˆ عواطÙ� پشتوانه قابل اثباتي ندارد . نقش ارث Ùˆ مالكيت در چگونگي شكل خانواده قابل انكار نيست. رابطه يك خانواده كه زن ومرد هردو كار ميكنند با خانواده سنتي كه مرد نان اور خانه تلقي ميشود بسيار متÙ�اوت است . از اينرو انتظار Ù�خول در رابطه ازدواج Ùˆ خانواده امر غريبي نيست . اما در باره “كلني “ راستش يك درك مكانيكي از كلني وجود دارد كه در هيئت Ùˆ روش استالينيستي جدا كردن كودكان از پدر Ùˆ مادر وسپردن انها به دست دولت يا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ است . همين الان كه ما داريم با هم ØØ±Ù� ميزنيم . اموزش Ùˆ تربيت كودكان عمدتا توسط دولت Ùˆ طبقه ØØ§ÙƒÙ… Ùˆ براي Ù…ØµØ§Ù„Ø Ø§Ù†Ù‡Ø§ صورت ميگيرد اين ناگزير است .نقش تلويزيون ووسايل ارتباط جمعي Ùˆ اموزش Ùˆ مدرسه را نمي توان خنثي نمود مگر اينكه قدرت در اختيار مردم Ùˆ والدين قرار بگيرد . تصميم جمعي براي اموزش Ùˆ نگهداري كودكان Ùˆ شكوÙ�ايي Ù�رديت Ùˆ نه Ù�رد گرايي كه امروز رايج است نمودي از يك زندگي جمعي است كه ميتوان انرا كلني يا هر چيز ديگري ناميد مهم بدست اوردن اختيار بر سرنوشت خويش است . اگر پست مدرنها جامعه را مركب از Ù�ونكسيونهاي جدا كه با قانونمنديهاي مستقل ØØ±ÙƒØª ميكنند ميدانند اما درك تاريخي از جامعه شيوه توليد را در اين رابطه تعيين كننده ميداند ( با در نظر گرÙ�تن نقدي كه به ديدگاه مكانيكي اقتصاد گرا كه سرمايه Ùˆ شيوه توليدش را يك ارتباط اقتصادي Ùˆ نه اچتماعي ميداند). پست مدرن هااگر Ú†Ù‡ به نقد به درستي بها ميدهند اما Ø§Ù†ØØ§ كه نسبيت Ù�رهنگي را مطرخ ميكنند به ارتجاع Ù…ØØ¶ كشيده ميشوند . مجسم كنيد كه Ù�رهنگ ايران را اسلامي يا شاهنشاهي تلقي كنيم انوقت با اين تز “نسبيت Ù�رهنگي“ بخواهيم از ØÙ‚وق مثلا زنان دÙ�اع كنيم آيا نخواهند Ú¯Ù�ت كه بابا اينها Ù�رهنگشان است كه زنها را سنگسار كنند ØŸ وقتي مبناي تØÙ„يل انسان نباشد Ùˆ پست مدرن يا مدرن الگو قرار گيرد انسان از تØÙ„يل Ú¯Ù… ميشود . نويسنده سايه بئ سر 11/15/2002 11:52:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... هنر ،انقلاب، سياست 3 ØØ³Ù† آقا در دظرخواهی نوشته است در یونان قدیم هوشمندان را سیاسی میخوانده اند. خارج از انکه معنای لغوی آن Ú†Ù‡ باشد سیاست همواره ملازم قدرت بوده است . برای بررسی معنای عملی سیاست باید تاریخ قدرت های ØØ§Ú©Ù… بر جوامع بشری را بررسی کرد . ودر ان صورت مردم به دو دسته تقسیم میشوند یکی ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† قدرت Ùˆ اداره کنندگان جامعه Ùˆ دیگری مردمانی Ù�اقد قدرت Ùˆ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش . اعتراض به قدرت ØØ§Ú©Ù… از دو زاویه Ù…ÛŒ تواند صورت بگیرد یکی با هدÙ� کسب قدرت Ùˆ سکان سیاست در دست خویش یا گروه خویش در اینصورت معترض خود از طایÙ�Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران است ØØªÛŒ اگر طالب سرنگونی قدرت ØØ§Ú©Ù… باشد . از زاویه دیگر اعتراض میتواند برای ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش باشد وقدرت را بین Ø¢ØØ§Ø¯ مردم تقسیم کند . در اینصورت سخن Ú¯Ù�تن از سیاستمدار یه معنای اخص کلمه بی معنی است زیرا معترض به قدرت ØØ§Ú©Ù… قصد بازسازی قدرت ØØ§Ú©Ù… را ندارد ØØ§Ù„ ØªØØª هر نام یا عنوان . در اینصورت کسی Ú©Ù‡ برای تغییر ات بنیادی جامعه میکوشد همزمان برای Ù…ØÙˆ قدرت سیاسی خاکم بر انسان میجنگد . تنها به این معناست Ú©Ù‡ میتوان رابطه هنر معترض Ùˆ علیه وضع موجود را بت سیاست Ù�همید . اگر نه سکوت در مقابل Ù�جایع Ùˆ قدرت ØØ§Ú©Ù… بر انسان هم خود نوعی سیاست است Ùˆ ابدا به معنای مخالÙ�ت با سیاست نیست . مخالÙ�ت با سیاست تنها از کسی بر میاید Ú©Ù‡ با قدرت ØØ§Ú©Ù… دراÙ�تاده باشد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/13/2002 03:56:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... هنر ،انقلاب، سياست 2 ¨چنانكه رسم وبلاگ نويسي است بايد كوتاه نوشت، اما كوتاه نو شت هاي روزانه در وبلاگ اگر ØÙ‚ مطلب را ادا نكنند،بيشتر سو Ø¡ تÙ�اهم را باعث ميشوند . موضوعي كه براي نوشتن انتخاب كرده ام از يكسو پيچيده است Ùˆ از سوئ ديگر توان Ùˆ اطلاعات زيادي ميطلبد كه به تنهايي نميتوان از عهده ان بر آمد . با اين ØØ³Ø§Ø¨ گمان نمي كنم از پس كوتاه نويسي آن برآيم . با همه اين اØÙˆØ§Ù„ Ø·Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† مسئله برايم از اهميت بسياري برخوردار است .بيشتر از هر كس مئ خواهم براي خودم اين پيچيدگي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù…. من از “سياست “ به معناي اخص كلمه خوشم نمئ ايد يعنئ هرگز آرزو نكرده ام كه جائ ØØªØ¦ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ ترين مردان سياسئ باشم . من رقص Ùˆ موسيقئ Ùˆ تئاتر Ùˆ كتاب را بيشتر از “سياست “ دوست ميدارم . اما “سياست“ درست برعكس، مدام مرا تعقيب ميكند وتا پنهان ترين Ùˆ “خصوصي “ ترين زوايائ زندگيم رسوخ ميكند . ميزان درامدم ØŒ دايره انتخاب همسر ØŒ نوع عشق ورزي ام ØŒ رابطه هاي اجتماعي ØŒ جايگاه اجتماعئ ØŒ Ù�ضائ تنÙ�سم ØŒ تا ØØªØ¦ رنگ لباس Ùˆ .............. ام زير سلطه ان رقم ميخورد . به همين خاطر از وقتئ كه به وجودش پي بردم تاكنون اساسئ ترين كارم چشم دوختن در چشمهائ تهئ اين هيولا است . اين هيولا بيشتر در كساني مي پيچد كه روزانه صدبار قسم ميخورند كه اصلن سياسي نيستند . كنار چنين كساني امن ترين كنام اوست . همين خصوصيات است كه شناخت انرا دشوار تر ميكند . براستئ معناي ان چيست ØŸ در لغت نامه دهخدا امده است : “ پاس داشتن ملك. نگاهداشتن . ØÙ�اظت ØŒ نگاهدارئ، ØØ±Ø§Ø³Øª. ØÙƒÙ… راندن بر رعيت . رعيت داري كردن. ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ رياست Ùˆ داوري .... قهر كردن Ùˆ هيبت نمودن . شكنجه Ùˆ عذاب Ùˆ عقوبت.... ضبط ساختن مردم از Ù�سق به ترسانيدن Ùˆ زدن . Ù…ØØ§Ù�ظت Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ ملك.... اجراي ØÙƒÙ… بطور عدالت Ùˆ آزار Ùˆ اذيت ... Ùˆ سياست كردن يعني :ØÙƒÙˆÙ…ت كردن وداوري نمودن Ùˆ عقوبت كردن بطور رسوايي Ùˆ اÙ�ØªØ¶Ø§Ø ÙŠØ§ سياستگر: سÙ�اك Ùˆ خونريز “ اين معناي لغوي سياست است . اگر سياست Ù�راتر از لغت، يك عمل معين است بايد تاريخ اين عملكرد Ùˆ عزصه وقوع انرا مشخص كرد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/08/2002 04:45:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واگويه اي در خود اشنايي با وبلاگ باز شدن پنجره ايست به دنيايي Ù…Ù†ØØµØ± بÙ�رد مملو از غمها وشاديهاي ناگÙ�تني . به كي بگم كه چرا امروز انقدر گرÙ�ته Ùˆ غمگينم ØŸ وقتي ميپرسن براي چئ سرم رو تكون ميدم Ùˆ ميگم عجب ! ØÙŠÙ� شد ! Ú†ÙŠ بگم؟ ! Ø¢ØÙ‡ اونا از يك كلاغ سياه Ú†Ù‡ تصوري ميتونن داشته باشن ØŸ بايد شبي يكبار ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به ØÙˆÙ†Ù‡ Ø´ سر زده باشن اگر نه Ú†Ù‡ ميÙ�همن من Ú†ÙŠ ميگم ØŸ ØØ§Ù„ا يعني ديگر كسي نيست پشت جلد ان كلاغ سياه ØŸ عجب ! ØÙŠÙ� از ان همه جواني ØŒ ØÙŠÙ� از ان همه توانايي ! نيمي ذر جنگ نيمي در اوارگي ØŒ هديه مردگان جز مرگ به آدمي Ú†Ù‡ ميتواند باشد ØŸ نويسنده سايه بئ سر 10/31/2002 05:31:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
هنر ،انقلاب، سياست 3 ØØ³Ù† آقا در دظرخواهی نوشته است در یونان قدیم هوشمندان را سیاسی میخوانده اند. خارج از انکه معنای لغوی آن Ú†Ù‡ باشد سیاست همواره ملازم قدرت بوده است . برای بررسی معنای عملی سیاست باید تاریخ قدرت های ØØ§Ú©Ù… بر جوامع بشری را بررسی کرد . ودر ان صورت مردم به دو دسته تقسیم میشوند یکی ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† قدرت Ùˆ اداره کنندگان جامعه Ùˆ دیگری مردمانی Ù�اقد قدرت Ùˆ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش . اعتراض به قدرت ØØ§Ú©Ù… از دو زاویه Ù…ÛŒ تواند صورت بگیرد یکی با هدÙ� کسب قدرت Ùˆ سکان سیاست در دست خویش یا گروه خویش در اینصورت معترض خود از طایÙ�Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران است ØØªÛŒ اگر طالب سرنگونی قدرت ØØ§Ú©Ù… باشد . از زاویه دیگر اعتراض میتواند برای ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت بر سرنوشت خویش باشد وقدرت را بین Ø¢ØØ§Ø¯ مردم تقسیم کند . در اینصورت سخن Ú¯Ù�تن از سیاستمدار یه معنای اخص کلمه بی معنی است زیرا معترض به قدرت ØØ§Ú©Ù… قصد بازسازی قدرت ØØ§Ú©Ù… را ندارد ØØ§Ù„ ØªØØª هر نام یا عنوان . در اینصورت کسی Ú©Ù‡ برای تغییر ات بنیادی جامعه میکوشد همزمان برای Ù…ØÙˆ قدرت سیاسی خاکم بر انسان میجنگد . تنها به این معناست Ú©Ù‡ میتوان رابطه هنر معترض Ùˆ علیه وضع موجود را بت سیاست Ù�همید . اگر نه سکوت در مقابل Ù�جایع Ùˆ قدرت ØØ§Ú©Ù… بر انسان هم خود نوعی سیاست است Ùˆ ابدا به معنای مخالÙ�ت با سیاست نیست . مخالÙ�ت با سیاست تنها از کسی بر میاید Ú©Ù‡ با قدرت ØØ§Ú©Ù… دراÙ�تاده باشد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/13/2002 03:56:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... هنر ،انقلاب، سياست 2 ¨چنانكه رسم وبلاگ نويسي است بايد كوتاه نوشت، اما كوتاه نو شت هاي روزانه در وبلاگ اگر ØÙ‚ مطلب را ادا نكنند،بيشتر سو Ø¡ تÙ�اهم را باعث ميشوند . موضوعي كه براي نوشتن انتخاب كرده ام از يكسو پيچيده است Ùˆ از سوئ ديگر توان Ùˆ اطلاعات زيادي ميطلبد كه به تنهايي نميتوان از عهده ان بر آمد . با اين ØØ³Ø§Ø¨ گمان نمي كنم از پس كوتاه نويسي آن برآيم . با همه اين اØÙˆØ§Ù„ Ø·Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† مسئله برايم از اهميت بسياري برخوردار است .بيشتر از هر كس مئ خواهم براي خودم اين پيچيدگي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù…. من از “سياست “ به معناي اخص كلمه خوشم نمئ ايد يعنئ هرگز آرزو نكرده ام كه جائ ØØªØ¦ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ ترين مردان سياسئ باشم . من رقص Ùˆ موسيقئ Ùˆ تئاتر Ùˆ كتاب را بيشتر از “سياست “ دوست ميدارم . اما “سياست“ درست برعكس، مدام مرا تعقيب ميكند وتا پنهان ترين Ùˆ “خصوصي “ ترين زوايائ زندگيم رسوخ ميكند . ميزان درامدم ØŒ دايره انتخاب همسر ØŒ نوع عشق ورزي ام ØŒ رابطه هاي اجتماعي ØŒ جايگاه اجتماعئ ØŒ Ù�ضائ تنÙ�سم ØŒ تا ØØªØ¦ رنگ لباس Ùˆ .............. ام زير سلطه ان رقم ميخورد . به همين خاطر از وقتئ كه به وجودش پي بردم تاكنون اساسئ ترين كارم چشم دوختن در چشمهائ تهئ اين هيولا است . اين هيولا بيشتر در كساني مي پيچد كه روزانه صدبار قسم ميخورند كه اصلن سياسي نيستند . كنار چنين كساني امن ترين كنام اوست . همين خصوصيات است كه شناخت انرا دشوار تر ميكند . براستئ معناي ان چيست ØŸ در لغت نامه دهخدا امده است : “ پاس داشتن ملك. نگاهداشتن . ØÙ�اظت ØŒ نگاهدارئ، ØØ±Ø§Ø³Øª. ØÙƒÙ… راندن بر رعيت . رعيت داري كردن. ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ رياست Ùˆ داوري .... قهر كردن Ùˆ هيبت نمودن . شكنجه Ùˆ عذاب Ùˆ عقوبت.... ضبط ساختن مردم از Ù�سق به ترسانيدن Ùˆ زدن . Ù…ØØ§Ù�ظت Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ ملك.... اجراي ØÙƒÙ… بطور عدالت Ùˆ آزار Ùˆ اذيت ... Ùˆ سياست كردن يعني :ØÙƒÙˆÙ…ت كردن وداوري نمودن Ùˆ عقوبت كردن بطور رسوايي Ùˆ اÙ�ØªØ¶Ø§Ø ÙŠØ§ سياستگر: سÙ�اك Ùˆ خونريز “ اين معناي لغوي سياست است . اگر سياست Ù�راتر از لغت، يك عمل معين است بايد تاريخ اين عملكرد Ùˆ عزصه وقوع انرا مشخص كرد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/08/2002 04:45:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واگويه اي در خود اشنايي با وبلاگ باز شدن پنجره ايست به دنيايي Ù…Ù†ØØµØ± بÙ�رد مملو از غمها وشاديهاي ناگÙ�تني . به كي بگم كه چرا امروز انقدر گرÙ�ته Ùˆ غمگينم ØŸ وقتي ميپرسن براي چئ سرم رو تكون ميدم Ùˆ ميگم عجب ! ØÙŠÙ� شد ! Ú†ÙŠ بگم؟ ! Ø¢ØÙ‡ اونا از يك كلاغ سياه Ú†Ù‡ تصوري ميتونن داشته باشن ØŸ بايد شبي يكبار ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به ØÙˆÙ†Ù‡ Ø´ سر زده باشن اگر نه Ú†Ù‡ ميÙ�همن من Ú†ÙŠ ميگم ØŸ ØØ§Ù„ا يعني ديگر كسي نيست پشت جلد ان كلاغ سياه ØŸ عجب ! ØÙŠÙ� از ان همه جواني ØŒ ØÙŠÙ� از ان همه توانايي ! نيمي ذر جنگ نيمي در اوارگي ØŒ هديه مردگان جز مرگ به آدمي Ú†Ù‡ ميتواند باشد ØŸ نويسنده سايه بئ سر 10/31/2002 05:31:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
هنر ،انقلاب، سياست 2 ¨چنانكه رسم وبلاگ نويسي است بايد كوتاه نوشت، اما كوتاه نو شت هاي روزانه در وبلاگ اگر ØÙ‚ مطلب را ادا نكنند،بيشتر سو Ø¡ تÙ�اهم را باعث ميشوند . موضوعي كه براي نوشتن انتخاب كرده ام از يكسو پيچيده است Ùˆ از سوئ ديگر توان Ùˆ اطلاعات زيادي ميطلبد كه به تنهايي نميتوان از عهده ان بر آمد . با اين ØØ³Ø§Ø¨ گمان نمي كنم از پس كوتاه نويسي آن برآيم . با همه اين اØÙˆØ§Ù„ Ø·Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† مسئله برايم از اهميت بسياري برخوردار است .بيشتر از هر كس مئ خواهم براي خودم اين پيچيدگي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù…. من از “سياست “ به معناي اخص كلمه خوشم نمئ ايد يعنئ هرگز آرزو نكرده ام كه جائ ØØªØ¦ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ ترين مردان سياسئ باشم . من رقص Ùˆ موسيقئ Ùˆ تئاتر Ùˆ كتاب را بيشتر از “سياست “ دوست ميدارم . اما “سياست“ درست برعكس، مدام مرا تعقيب ميكند وتا پنهان ترين Ùˆ “خصوصي “ ترين زوايائ زندگيم رسوخ ميكند . ميزان درامدم ØŒ دايره انتخاب همسر ØŒ نوع عشق ورزي ام ØŒ رابطه هاي اجتماعي ØŒ جايگاه اجتماعئ ØŒ Ù�ضائ تنÙ�سم ØŒ تا ØØªØ¦ رنگ لباس Ùˆ .............. ام زير سلطه ان رقم ميخورد . به همين خاطر از وقتئ كه به وجودش پي بردم تاكنون اساسئ ترين كارم چشم دوختن در چشمهائ تهئ اين هيولا است . اين هيولا بيشتر در كساني مي پيچد كه روزانه صدبار قسم ميخورند كه اصلن سياسي نيستند . كنار چنين كساني امن ترين كنام اوست . همين خصوصيات است كه شناخت انرا دشوار تر ميكند . براستئ معناي ان چيست ØŸ در لغت نامه دهخدا امده است : “ پاس داشتن ملك. نگاهداشتن . ØÙ�اظت ØŒ نگاهدارئ، ØØ±Ø§Ø³Øª. ØÙƒÙ… راندن بر رعيت . رعيت داري كردن. ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ رياست Ùˆ داوري .... قهر كردن Ùˆ هيبت نمودن . شكنجه Ùˆ عذاب Ùˆ عقوبت.... ضبط ساختن مردم از Ù�سق به ترسانيدن Ùˆ زدن . Ù…ØØ§Ù�ظت Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ ملك.... اجراي ØÙƒÙ… بطور عدالت Ùˆ آزار Ùˆ اذيت ... Ùˆ سياست كردن يعني :ØÙƒÙˆÙ…ت كردن وداوري نمودن Ùˆ عقوبت كردن بطور رسوايي Ùˆ اÙ�ØªØ¶Ø§Ø ÙŠØ§ سياستگر: سÙ�اك Ùˆ خونريز “ اين معناي لغوي سياست است . اگر سياست Ù�راتر از لغت، يك عمل معين است بايد تاريخ اين عملكرد Ùˆ عزصه وقوع انرا مشخص كرد . ادامه نويسنده سايه بئ سر 11/08/2002 04:45:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واگويه اي در خود اشنايي با وبلاگ باز شدن پنجره ايست به دنيايي Ù…Ù†ØØµØ± بÙ�رد مملو از غمها وشاديهاي ناگÙ�تني . به كي بگم كه چرا امروز انقدر گرÙ�ته Ùˆ غمگينم ØŸ وقتي ميپرسن براي چئ سرم رو تكون ميدم Ùˆ ميگم عجب ! ØÙŠÙ� شد ! Ú†ÙŠ بگم؟ ! Ø¢ØÙ‡ اونا از يك كلاغ سياه Ú†Ù‡ تصوري ميتونن داشته باشن ØŸ بايد شبي يكبار ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به ØÙˆÙ†Ù‡ Ø´ سر زده باشن اگر نه Ú†Ù‡ ميÙ�همن من Ú†ÙŠ ميگم ØŸ ØØ§Ù„ا يعني ديگر كسي نيست پشت جلد ان كلاغ سياه ØŸ عجب ! ØÙŠÙ� از ان همه جواني ØŒ ØÙŠÙ� از ان همه توانايي ! نيمي ذر جنگ نيمي در اوارگي ØŒ هديه مردگان جز مرگ به آدمي Ú†Ù‡ ميتواند باشد ØŸ نويسنده سايه بئ سر 10/31/2002 05:31:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
واگويه اي در خود اشنايي با وبلاگ باز شدن پنجره ايست به دنيايي Ù…Ù†ØØµØ± بÙ�رد مملو از غمها وشاديهاي ناگÙ�تني . به كي بگم كه چرا امروز انقدر گرÙ�ته Ùˆ غمگينم ØŸ وقتي ميپرسن براي چئ سرم رو تكون ميدم Ùˆ ميگم عجب ! ØÙŠÙ� شد ! Ú†ÙŠ بگم؟ ! Ø¢ØÙ‡ اونا از يك كلاغ سياه Ú†Ù‡ تصوري ميتونن داشته باشن ØŸ بايد شبي يكبار ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به ØÙˆÙ†Ù‡ Ø´ سر زده باشن اگر نه Ú†Ù‡ ميÙ�همن من Ú†ÙŠ ميگم ØŸ ØØ§Ù„ا يعني ديگر كسي نيست پشت جلد ان كلاغ سياه ØŸ عجب ! ØÙŠÙ� از ان همه جواني ØŒ ØÙŠÙ� از ان همه توانايي ! نيمي ذر جنگ نيمي در اوارگي ØŒ هديه مردگان جز مرگ به آدمي Ú†Ù‡ ميتواند باشد ØŸ نويسنده سايه بئ سر 10/31/2002 05:31:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
به دخترم آسيه نترس هرگز بايست Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ بگو امروز نوبت تست از هيبت هائ خشونت بارشان نترس زيرا كه آنها از روسايشان مثل سگ ميترسند Ùˆ در مقابل قدرت زبانشان بند مئ ايد انها همخوابگئ با بردگان را عشق مينامند هرگز رضا مده تا برده ائ باشئ سر براه در رختخواب مردئ از من اغاز كن با من در اويز تا ابديده شوئ كوتاه نيا اينجا Ùˆ اينجا Ùˆ اينجائ من بزن ضعÙ� ما در اينجا هاست انگاه كه در تاريك خلوت جايئ به بند در امدئ بياد ار همواره Ø³Ù„Ø§ØØ¦ با خود داشته باش التماس بيهوده است بئ رØÙ…انه بزن مهربانيت را ذخيره كن Ùˆ هرگز تقسيمش نكن مگر با كسئ كه ترا ازاد دوست تر دارد . از من اعاز كن Ùˆ بزن تا ابديده شوئ ! نويسنده سايه بئ سر 10/07/2002 05:03:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
سلام Ù�رصتئ گير اوردم Ùˆ امدم . از شما كه از من به كلامئ مهربان ياد كرديد به اندازه مهربانيتان سپاسگزارم قاصدك، گلكو، Ø´Ø¨Ø ØŒÙ†Ø¯Ø§ ØŒ كنجكاو دريا Ùˆ همه شما كه نبودم امديد ! از Ø¨ØØ« صمد Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ØŸ Ø¨ØØ« صمد گويا اينبار ديگر به پايان رسيده است . شايد وقت يك جمعبندئ برائ كسانئ كه Ø¨ØØ« را جدئ گرÙ�ته اند Ùˆ من هم از آن دسته ام Ù�را رسيده باشد . صرÙ� نظر از نظر خواهئ ليلا كه 172 نظر داده شده بود Ùˆ براستئ Ùˆ خود به تنها يئ ايينه تمام نمائ گرÙ�تاريهائ Ù�رهنگئ ما بود مابقئ Ø¨ØØ« بالاخره دارائ منطقئ شده بود البته برائ خودش .( برائ اطلاع غربا بايد بگويم كه در ان Ø¨ØØ« خاص در خانه ليلائ بئ تقصير از باج بگيرشهرنويئ تا مامور مخÙ�ئ تا معاند Ùˆ مغرض تا Ùˆ هر Ú†Ù‡ دلتان بخواهد همينطور تخمئ تخمئ پيدا Ùˆ اÙ�شا Ùˆ تنبيه شدند .البته در جامغه ايكه اغدام وجود دارد Ùˆ مثل گوسÙ�ند ادم ميكشند اينها نقل Ùˆ نبات Ùˆ دست گرمئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشوند) بر ØÙ„اÙ� تمام تصورات ØØ§ÙƒÙ… بر Ø¨ØØ« وقتئ از صمد ونقد صمد سخن به ميان ميايد اذهان متوجه ادبيات كودكان ميشود لذا من اماده بودم تا بالاخره Ø¨ØØ« به اين Ù…ØÙˆØ± اصلئ خود نزديك شود . هدÙ� من يا Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« هر Ú†Ù‡ بوده باشد ØÙˆØ¯ Ø¨ØØ« امروز مستقل از ما هدÙ�Ø´ را بر پيشانئ دارد نقد صمد Ùˆ ماهئ سياه در ارتباط با مشئ چريكئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ Ùˆ قهرمانسازئ . در غمل اما جز نقد مشئ چريكئ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ú¯ÙˆÙ†Ú¯Ø¦ مرگ Ùˆ قهرمان سازئ از صمد چيزئ غايد نشد . كمئ دستاورد اين Ø¨ØØ« را سبك سنگين كنيم ببينيم Ú†Ù‡ ØØ§ØµÙ„ ! اگر از ابتدا ØÙˆØ§Ø³ØªÙ‡ بوديم مشئ چريكئ را نقد كنيم نيازئ بود به نمئگويم لنگئ كه پس گرÙ�ته شده بلكه Ø·Ø±Ø ØµÙ…Ø¯ Ùˆ .... ØŸ راستش امروزبه نظر من Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø¯ بر صمد تنها در رابطه با ادبيات كودكان اهميت غملئ دارد ودر هيچ زمانئ صمد معادل مشئ چريكئ نبوده است اگر ختئ بدان تمايل داشته است . ØØªØ¦ نوشته هائ ادبئ امير پرويز پويان را كه خود از تئوريسين هائ بنام مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ است نميتوان معادل تئوريهائ مشئ Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ قرار داد همانطور كه نوشته هائ اسمعيل خويي Ùˆ سعيد يوسÙ� Ùˆ سعيد سلطانپور Ùˆ... را نميتوان صرÙ�ا با اين دليل نقد كرد با توچه به اينكه جنبش Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ جبهه وسيعئ را در بر ميگرÙ�ت Ùˆ بينش هائ متعددئ را در خود جائ داده بود كه ØØªØ¦ جوهرا با هم سازگار نبودند Ùˆ اتÙ�اقات بعدئ نشانه اين ØÙ‚يقت است . Ø±ÙˆØ ØØ§ÙƒÙ… بر اين جنيش اما مبتنئ بر نوجويئ Ùˆ سنت شكنئ Ùˆ راهجويي بود . خلاÙ� جريان ØØ±ÙƒØª كردن Ùˆ دل به دريا زدن پايدار تر از مشئ چريكئ است Ùˆ خصوصيت انسان معطوÙ� به آينده Ùˆ سنت شكن است . ادبيات كودكان همواره به تقويت اين روØÙŠÙ‡ Ùˆ كشÙ� Ùˆ ميدان دادن به ان نياز دارد . اين نقطه اشتراك انسانئ در همه دنيا Ùˆ Ù…ØÙˆØ¯ بسيارئ از كتابهائ كودكان در Ù�رهنگ هائ مختلÙ� است . Ù…ØØµÙˆÙ„ نوجويي ربطئ به ضرورت نوجويي در جوامع بشرئ ندارد همانطور كه جستجو گرئ با نتيجه جستجو نقد نميشود . مشئ چزيكئ ØØ§ØµÙ„ جستجو گرئ Ùˆ چاره جويي نسل پيشين بود . نسل امروز هم بايد جستجو گر Ùˆ اماده سنت شكنئ باشد Ùˆ ماهئ سياه كوچولو بر اين جوهر استوار است نه مشئ چريكئ .وتازه امروزه اين مشئ بر جنبش ايران ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ همه انها كه با علاقه چنين Ø¨ØØ« هايي را دنبال ميكنند شاهدند كه اين Ø¨ØØ« در درون جنبش Ú†Ù¾ به انجام رسيده Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مبتنئ بر يك نياز اجتماعئ نيست Ùˆ ميتواند علايق Ù�ردئ ما باشد . اين Ø¨ØØ« تا نقد تشكل هائ هرمئ نيز پيش رÙ�ته است. نقد ØÙƒÙˆ مت ØØ²Ø¨Ø¦ كه گمان نمئ كنم Ø·Ø±Ø§ØØ§Ù† Ø¨ØØ« صمد تا انجا پيش رÙ�ته باشند از نتايج اين Ø¨ØØ« است . لذا Ø¨ØØ« صمد Ùˆ به تبع ان نقد مشئ چريكئ در Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„Ø¦ نسبت به Ø¨ØØ« بايگانئ شده Ú†Ù¾ از اين مقولات در اينجا Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ . شايد ماهئ سياه را از ديد قهرمان پرورئ به ميان كشيده ايم ØŒ Ú¯Ù�تم به ميان كشيده شد زيرا نقد نشد چيزئ كه به ان نيازمنديم . قهرمان مولود جامغه ايست كه Ù�رد بر سرنوشت خود ØØ§ÙƒÙ… نيست Ùˆ Ù�رديت كشته ميشود يعنئ قهرمان پرورئ يك رابطه اجتماعئ است .مقدماتئ بايد وجود داشته باشد تا قهرمان را بتوان Ø¢Ù�ريد . نخستين شرط آنست كه جايگاه اجتماعئ برائ نصب قهرمان وجود داشته باشد . مثل جايگاه رهبرئ Ùˆ رابطه هائ نابرابر Ùˆ هرمئ در جامغه كه بالاخره بايد كسئ انرا اشغال كند . سركوب Ù�رديت بغنوان امكان Ú¯Ù… شدن Ù�رد در جامعه Ùˆ بئ نقشئ Ù�رد كه امكان زير مجموغه شدن Ùˆ كردن ديگران را Ù�راهم ميسازد تقسيم كار به عنوان رهبرئ كننده Ùˆ رهبرئ شونده كه متخصصين معينئ را برائ اداره جامعه تربيت ميكند يعنئ عادئ Ùˆ معمول بودن مشاغلئ Ùˆ اÙ�رادئ كه شغلشان اداره ديگران است ووجودشان دال بر وجود اÙ�راديست كه نقشئ در سرنوشت خود ندارند. Ùˆ.... چنين رابطه Ùˆ جايگاهئ موجد Ù�رهنگ معينئ خواهد شد كه ØªÙˆØ¬ÙŠØ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† رابطه را بغهده دارد Ùˆ از اين رابطه مبتنئ بر سلطه پاسدارئ ميكند . يعنئ مسئله صرÙ�ا Ù�رهنگئ نيست اگر Ú†Ù‡ متضمن مبارزه ائ Ù�رهنگئ هم هست . اگر كسئ جدا بخواهد مقوله قهرمان سازئ Ùˆ قهرمان پرورئ را Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين مقولات نپردازد كارئ نكرده است . مثل انها كه Ù�كر ميكنند اگر سرمايه دار را بكشند سرمايه دارئ پايان مئ يابد چنين تØÙ„يلئ نيز بر مبنائ در اÙ�تادن با قهرمان شكل ميگيرد نه با روابط اجتماعئ قهرمان ساز . چنين تØÙ„يلئ مبتنئ بر شكوÙ�ايي Ù�رديت اÙ�راد نيست بلكه بر مبنائ تخريب Ù�رديت قهرمان بنا شده است . اگر شكوÙ�ايئ Ù�رديت انسانها مورد نظر باشد هر Ù�رد به جستجوئ خويش Ùˆ راهش يك ماهئ سياه كوچولو خواهد بود ØØªÙ…ا با اشتبا هاتئ از نوعئ ديگر Ùˆ مثل ماهئ زيرا كه ترس از اشتباه Ù…ØÙ…Ù„ بئ ØªØØ±ÙƒØ¦ است . با اين ØØ³Ø§Ø¨ در مبارزه عليه قهرمان سازئ نيز Ø¨ØØ« ما ناكام مانده است . اين خلاصه ائ از جمع بندئ من بود از Ø¨ØØ« صمد . اميدوارم روزئ ماهئ سياه از زاويه ادبيات كودكان بررسئ شود . يقينا با خواندن نوشته هائ من تا كنون متوجه شده ايد كه من Ù�رهنگ Ùˆ رابطه مبتنئ بر سلطه را دشمن ميدارم Ùˆ با ديدئ شورايي به نقد روابط اجتماعئ ميپردازم . نظر دوزئ Ùˆ مثلث شوم Ùˆ همه ديگر نوشته هائ روزانه ام در اين وبلاگ از اين زاويه است Ú¯Ù�تم تا سكوئ نقدم مشخص باشد . نويسنده سايه بئ سر 10/04/2002 07:51:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
پنجره ام را گرÙ�تارئ گرÙ�ته است اين پنجره كه تا اÙ�Ù‚ چشم انداز من است دارد جايگاهئ چنان ويژه برائ خود مئ يابد كه دورئ از آن سخت Ùˆ سخت تر مئ شود . مدتي است كه از پنجره ام به اÙ�Ù‚ دور اÙ�تاده ام يعنئ از شما كه ناديده بخشئ از ØØ§Ø·Ø±Ø§Øª Ùˆ زندگئ ام شده ايد . دلم برائ ديدارتان Ø³ØØª تنگ ميشود . گرÙ�تارئ هائ معمولئ Ùˆ ناگزير مدتئ است كاملا وقت مرا گرÙ�ته اند . بنØÙˆØ¦ كه جز يكئ دو Ù�رصت كوتاه نتوانسته ام به اين پنجره ام به دنيائ جادويي ام سرئ بزنم . از تو كه به ديدارم امده ائ معذرت ميØÙˆØ§Ù‡Ù… كه درخانه چيزئ بهم نمئ رسد Ùˆ بگويم كه تا مدتئ ديگر هم وضع بدين منوال است . من ماندگار شده ام اينجا گاهئ به من سر بزن. دلم برايت تنگ ميشود. نويسنده سايه بئ سر 9/26/2002 12:39:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
يك خبر مهم ماهئ سياه كوچولو از رÙ�تن به دريا منصرÙ� شد .عاقلانه نبود Ùˆ پس از سبك سنگين كردن هائ بيشمار بالاخره تصميم گرÙ�ت جانب مادرش را بگيرد Ùˆ به اتÙ�اق همسايه ها به آرزوئ دريا بØÙ†Ø¯Ø¯ . روايات بسيارئ از ماهئ سياه كوچولو تا كنون شده است . اما روايت سوسيال دموكراتيك از آن قصه چيزئ در نوع خود جالب است . آقائ نوش آذر دارد اين كار را ميكند . او در نقش مميز داستان خودش را به روايات مذهبئ Ùˆ بلشويكئ تغيير داد من دلم ميخواست كه از Ù�يلتر Ùˆ نگاه سوسيال دموكراتيك هم آنرا Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ . من برائ آزمايش ماهئ سياه كوچولو را از اين Ù�يلتر گذراندم . وائ كه چقدر ØÙ†Ø¯Ù‡ دار شده بود . دلم برايش سوخت . اين خبر را داشته باشيد تا وقتئ آنرا كامل كردم اينجا بنويسمش . نويسنده سايه بئ سر 9/16/2002 05:07:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
ØÙƒÙ…ئ در پئ استدلال آقائ نوش آذر نقد ماهئ سياه كوچولو را آغاز كرده است ظواهر امر نشان ميدهد كه استدلال ميخواهد جائ روش قبلئ را بگيرد . با ØªÙˆØ¶ÙŠØØ¦ كه او بر ابعاد آرمانش از نقد ميدهد كار سترگئ را بعهده گرÙ�ته است .بهتر بگويم : اØÙƒØ§Ù… صادره “بئ بتگئ ولنگئ صمد Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ “ ميخواهد مستدل شود . به اميد انكه Ù�ضايئ استدلالئ بتواند به همه كسانيكه در اين مقوله شركت ميكنند كمك كند تا نظراتئ منسجم ومنطقئ تر برائ خود پيدا كنند .اين تنها چيزئ است كه ميتوان انتظار داشت Ùˆ نيازمند انيم . زيرا كه هم نظرئ نيز Ù…ØØªØ§Ø¬ استدلال Ùˆ انسجام است تا Ú†Ù‡ رسد به اختلاÙ� نظر . برائ پيشرÙ�ت نيازمند اين شناخت هستيم . اينجا من بايد قضاوتم را در باره ترك Ø¨ØØ« كه ناشئ از مرØÙ„Ù‡ قبلئ Ùˆ سابقه آن Ø¨ØØ« ها بود تصØÙŠØ كنم Ùˆ نگاهئ دوباره به آن Ø¨ØØ« ها بياندازم كه آيا پارامتر هايئ كه مرا به اين نتيجه رسانده بود كاÙ�ئ بودند يا من زود قضاوت كرده بودم . در هر ØØ§Ù„ آرزويم را برائ اين دور از Ø¨ØØ« Ú¯Ù�تم . تا ببينيم Ú†Ù‡ ميشود . آستينئ تر از اشك نوعئ جمع بندئ Ùˆ چند سوال ظاهرا Ø¨ØØ« صمد Ù�روكش كرده است ومدعيان آن از جمله نوش آذر پايان آنرا جداقل به اين صورت وشكل اعلام كردند . هر كس برائ خودش از اين دور“ Ø¨ØØ« “ جمع بندئ دارد . اما از نظر من در يك نگاه كلئ مئ توان Ú¯Ù�ت عليرغم سØÙ† هائ بسيار Ø¨ØØ« هرگز آغاز نشد . يك تصوير: نوش آذر نردبانئ گذاشت رÙ�تيم پايين ميان خرت Ùˆ پرتها گشتيم امديم بياييم بالا نوش آذر نردبان را برداشته بود . يعنئ Ú¯Ù�ته اولش ØŒ همان چهارخط را پس گرÙ�ت . خب انتظار اين بود كه اگر منظور ايشان “ قهرمانسازئ Ùˆ لنگئ جنبش Ú†Ù¾ “ بوده است ØØ§Ù„ا كه رÙ�ع سوء تÙ�اهم كردند Ø¨ØØ«Ø´Ø§Ù† را پيش ببرند . اما اين هم نردبانئ بود در هوا كه با خاتمه Ø¨ØØ« غيب شده است . پس ما بر سر Ú†Ù‡ Ø¨ØØ« كرديم ØŸ يك “سوء تÙ�اهم “ ØŸ اما نه !نوش آذر از اين Ø¨ØØ« از خودش بعنوان كسئ كه قهرمانسازئ Ùˆ جنبش Ú†Ù¾ را نقد ميكند وشهرت مبتنئ بر تكيه به گروههائ Ú†Ù¾ را كه قهرمانسازئ Ú†Ù¾ است رد ميكند Ùˆ.... طرÙ� مقابل را از زمره قهرمانسازان Ùˆ سياسئ هايئ كه برائ رسيدن به قدرت سياسئ از صمد استÙ�اده ابزارئ كرده اند مينمايند . Ùˆ Ù�راموش ميكند كه همه ØµØØ¨Øª سر بئ استدلال بودن همان چهار خط ØÙƒÙ… اوليه بود . يعنئ همان نردبانئ كه برش داشتند . سوال اين بود: دلائل شما برائ مدعايتان چيست ØŸ سوالاتئ كه از اØÙƒØ§Ù… صادره در Ø¨ØØ« ناشئ شد : اگر شهرت صمد مديون گروههائ سياسئ است برائ شما كه سوسيال دموكرات هستيد اين نگرانئ وجود ندارد كه دچار همان مشكل شهرت ابزارئ شويد . اگر صمد را “ به قصد رسيدن به قدرت سياسئ “ وسيله قرار داده اند شما كه خودتان سياسئ Ùˆ برائ قدرت سياسئ منتها از نوع سوسيال دموكراتش تلاش ميكنيد نگران نيستيد كه Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ صمد با مقاصد سياسيتان گره بخورد . اگر نه چرا بقيه را به اين استÙ�اده متهم ميكنيد ØŸ آيا دشوار است برائ آنها كه متهمشان مئ كنيد شعر قنارئ شاملو را برايتان بنويسند وآستينشان از اشك تر شود ØŸ همانطور كه شما نوشته ايد ØŸ يعنئ ادعائ دلسوزئ برائ انسان بئ پشتيبان در جنگل دعوائ قدرت Ùˆ سياست ØŸ شايد سوسيال دموكراسئ را ديگر سياست Ùˆ ØØ²Ø¨ Ùˆ گروه Ùˆ Ù�عاليت برائ كسب قدرت سياسئ نمئ دانيد !! اگر نه چگونه خود را از عيوب Ø§ØØ²Ø§Ø¨ ديگر مبرا ميكنيد ØŸ شما داستانتان را به مميز مسلمان Ùˆ مميز بلشويك Ùˆ... نشانداده Ùˆ طبق سليقه انها تغيير داده ايد ØŒ اگر بخواهيد به روايتئ سوسيال دموكرات قصه تا Ù† را ترجمه كنيد Ú†Ù‡ شكلئ خواهد شد ØŸ البته متد Ø¨ØØ« شما Ùˆ پايگاه نقد شما سوسيال دموكراسئ است اما قصه ايكه از اين Ù�يلتر بگذرد خواندنئ خواهد بود . ببينيم ! تا به خال كه جز روشئ دينخو يانه يعنئ بدون استدلال Ùˆ كشÙ� Ùˆ شهودئ بر Ø¨ØØ« ØØ§ÙƒÙ… نبوده است . نويسنده سايه بئ سر 9/12/2002 06:22:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
آنها جوان بودند طالب زندگانئ مثل خيال آهسته مئ آيد . مئ نشيند كنار من وزل مئ زند به اين صÙ�ØÙ‡ . همه را خط به خط مئ خواند Ùˆ مئ گويد Ù†Ú¯Ù�تئ كه “ جوان بودند“ ! مئ گويم چرا ØŒ هزار بار Ú¯Ù�ته ام . مئ گويد شايد كه Ù†Ú¯Ù�ته ائ بر ما Ú†Ù‡ رÙ�ته است ! مئ گويم به كرات Ú¯Ù�ته ام ! مئ گويد بگو كه ما بيشمار بوديم Ùˆ از خرام جوانيمان عشق طلوع ميكرد ! ما را كرور كرور بئ Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ با دستهائ بسته كشتند . ما جوان بوديم طالب زندگانئ Ùˆ دشمن مرگ . آنها ØØ§ÙƒÙ…ان مرگ بودند دشمن زندگانئ وگرنه ما نمئ خواستيم بميريم، ما را كشتند ! آيا سرگذشت ما نخستين سوال شما نيست از مرگاوران ØŸ مئ گويم چرا !خودت كه بودئ Ùˆ ديدئ ما با سيانور اين سوال را در كوچه ها دويديم ØŒ از پيش مان نرÙ�ت . مئ Ú¯Ùˆ يد امروز 17 شهريور است پس كئ ميخواهئ كارئ بكنئ ØŸ ميگويم چند روز است كه دارم Ù�كر ميكنم رÙ�تم خانه گلكو شمعئ بياورم نشد . تا ببينيم Ú†Ù‡ مئ شود ! با تشكر از گلكو بخاطر شمعئ كه برايم Ù�رستاده نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 01:59:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
روئ سخن با شما نيست با سوم شخص غايب است نتايج Ø¨ØØ« در وبلاگ انعكاسش را در كسان خاموشئ نشان ميدهد كه در Ø¨ØØ« شركت ندارند اما بر نتايج Ø¨ØØ« سرمايه گذارئ ميكنند . وقتئ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ بر سانسور تكيه داد بالاخره دوستان خود را پيدا كرد . Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ پشت Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù† در مجلات نتيجه اين موضع گيرئ هابود . Ú†Ù‡ رضا قاسمئ بر اين آگاه باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد . دوستانش را ياÙ�ت . اما نوش â€�آذر را Ú†Ù‡ كسانئ كشÙ� خواهند كرد آينده نشان خواهد داد اگر Ú†Ù‡ نوش آذر مهارتهائ رضا قاسمئ را ندارد . مردد است ØŒ به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند بطور عموم اما ميگويد اين نشانه علاقه او به Ú†Ù¾ است . به Ú†Ù¾ پرخاش ميكند Ù�اكتش را از آل اØÙ…د مياورد .به صمد پرخاش ميكند Ù�اكتش را از Ú†Ù¾ مئ آورد Ùˆ به همه يكجا پرخاش ميكند Ùˆ Ù�اكتش را از علاقه اش مئ آورد . اگر صميمانه تلقئ اش كنيم اين ها نشانه ترديد هائ اوست . ما يك وقتئ سرباز بوديم Ùˆ Ù�رماندهئ داشتيم كه اهل كرمانشاه بود . روزئ به يكئ از دوستان ما Ú¯Ù�ته بود “كون گشاد “ به رگ غيرت همگانئ ما وظيÙ�Ù‡ ها كه در ضمن دنبال شر هم مئ گشتيم برخورد Ùˆ جمعئ رÙ�تيم به دÙ�ترش Ùˆ اعتراض كرديم . او با لهجه زيبائ كردئ اش ØØ±Ù� عجيبئ زد Ú¯Ù�ت “ برو بابا من هركه يه دوس داشته واشم بش ميگم كون گشاد “ اين هم نقل نوش آذر است با Ú†Ù¾ Ùˆ صمد . ائ نادر بكتاش يك كمئ ياد بگير تا سر به باد ندهئ Ùˆ بئ سر نشوئ . شوخئ كردم ! من هركه يه دوس داشته واشم اينه بش ميگم . نويسنده سايه بئ سر 9/08/2002 07:48:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
تسلئ “من“ در پرخاش متد برخورد به مسائل ØŒ Ù�رهنگ ونگرش پنهان ما را نشان ميدهد . مسئله بر سر صرÙ�ا خوش برخوردئ يا برخورد زشت يا توهين آميز نيست . مسئله روندئ است كه برائ اثبات مدعائ خود طئ ميكنيم . اين مئ تواند عليرغم ظاهرش كه مودبانه هم باشد اما توهين آميز Ùˆ ...خوانده شود . يا عليرغم ظاهرئ تند Ùˆ آتشين درونمايه ائ پست Ùˆ ارتجاعئ را بنمايش بگذارد يا با ظاهرئ انسان مدار Ùˆ دلسوزانه درونمايه ائ ضد انسانئ داشته باشد Ùˆ بالعكس . كلمات Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ مثالها Ùˆ.... وسرانجام نتايج را ميتوان با وسواس Ø§Ù†ØªØØ§Ø¨ نمود اما متد برخورد نگرش واقعئ مارا بيشتر از هر چيزئ نشان ميدهد Ùˆ با اهميت ترين كانالئ است كه نقبئ به باورهائ واقعئ Ùˆ ناگÙ�ته ما ميزند . در عرصه عمل نام اين متد سبك كار است Ùˆ در دنيائ تئورئ متد تØÙ„يل Ùˆ برخورد نظرئ به مسئله ناميده ميشود. من در اين Ù‡Ù�ته با نوشته ØØ³ÙŠÙ† نوش آذر در باره صمد روبرو شدم . از تعجب شاخ دراوردم .چرا؟ برائ اينكه اين نوشته از عاميانه ترين Ø³Ø·Ø Ø§Ø³ØªØ¯Ù„Ø§Ù„ هم برخوردار نبود . ØØªØ¦ Ù�ØØ´ هم نبود تا Ú†Ù‡ رسد به نقد . من نقد را Ú†Ù‡ نظرئ ÙˆÚ†Ù‡ عملئ دوست دارم ØØ§Ù„ا غلط يا درست ودر مورد هركس كه ميخواهد باشد . جهان بدون نقد زشت تر از انست كه تصور كنيم . ايكاش نقدئ به صمد نوشته ميشد كه ميتوانست ما را قدمئ به جلو ببرد . Ú¯Ù�تن اينكه او شنا بلد نبود اما قهرمان شد Ùˆ انهم در قالب يك مبارزه ضد قهرمان پرورئ تنها ØØ³Ù†Ø´ اينست كه به انها كه شنا بلدند وبدنئ سالم دارند جواز قهرمانئ ميدهد . اين متد تØÙ„يل بر مبنائ دركئ كاملا غير منطقئ Ùˆ غلط از انسان Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠØ´ است . روشئ كشÙ� Ùˆ شهودئ Ùˆ غير مستدل Ùˆ مبتنئ بر Ù†Ù�ئ ØØ±Ù…ت انسان است . نويسنده سايه بئ سر 9/05/2002 06:07:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
Ù†Ú¯Ùˆ هيس! در كنار وسائلئ كه دكور خانه اش را تشكيل داده بود يك تا ÙƒÙ�Ø´ كهنه Ø¯ØØªØ±Ø§Ù†Ù‡ كوچك جلب توجه ميكرد . چشم دوخته بودم به آن .معمولئ بود ØŒ هيچ چيزئ كه بتواند آنرا مناسب ساير اشياء موجود در Ù‚Ù�سه كند در آن ديده نمئ شد . مئ توانستم تجسم كنم كه ØµØ§ØØ¨ اين ÙƒÙ�Ø´ بايد دخترئ كوچك با بلوز شلوار سبز Ùˆ زرد Ùˆ قرمز Ùˆ موهائ شانه نكرده بوده باشد ØŒ اما او دانشجو بود Ùˆ در آنسالها هنوز ازدواج هم نكرده بود تا بچه ائ داشته باشد . وقتئ تعجبم را ديد Ú¯Ù�ت ØŒ آخرين بار اورا بغل يك پاسدار ديدم . بعد از اينكه خانه را به گلوله بستند ØŒ پدر Ùˆ مادرش هردو كشته شده بودند . بعدا من اين ÙƒÙ�Ø´ را روئ پشت بام همين خانه بغلئ پيدا كردم . مثل اينكه خودشان را تا انجا رسانده بودند ولئ خب نشده بود Ù�رار كنند ØŒ يا بچه را روانه كرده بودند آنجا ØŒ نميدانم. دختر كوچولوئ نازئ بود . هرروز كه از دانشگاه مئ اومدم ميديدمش كه تو كوچه بازئ ميكرد . يه روز Ú¯Ù�ت : آئ آقا مئ تونئ بند ÙƒÙ�شائ منو ببندئ ØŸ همين ÙƒÙ�Ø´ بود ! وقتئ آرشيو هيس را در صÙ�ØÙ‡ اميد ميلانئ ديدم ياد آن ÙƒÙ�Ø´ اÙ�تادم .متاسÙ�انه من قبلا با هيس آشنا نبودم اما دÙ�اع از آزادبهائ بئ قيد وشرط سياسئ آشنايئ قبلئ نمئ خواهد . آيا كسئ ميداند ما چكار مئ توانيم بكنيم برائ هيس . آيا كسئ هست كه بتواند Ø¨ØØ« را به Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ائ اجتماعئ تر Ùˆ در سايتهائ پر بيننده تر بكشاند . بايد هزينه اين اقدامات را برائ ØÙƒÙˆÙ…تيان تا ØØ¯ ممكن بالا برد Ùˆ اين نيازمند Ù�عاليت همه ما است .همزمان بايد ديد كه چگونه مئ توانيم سيستم دÙ�اعئ وبلاگها را تقويت كنيم Ùˆ اين به عهده كسانئ است كه با اين Ù�Ù† آشنايئ بيشترئ دارند . نويسنده سايه بئ سر 9/03/2002 03:21:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
سانسور در سايت Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ امروز مطلبئ تكان دهنده در باره تجاوز نه به ØÙ‚وق كودك بلكه به خود كودكان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بود . پس از خواندن يا آگاهئ ياÙ�تن بر چنين مطالبئ بئ اختيار ادم ميگويد پس سانسور لازم است . بعد از آگاهئ ياÙ�تن بر عملكرد اداره سانسور كه تا سر ØØ¯ جنايت در ØÙ‚ انسان پيش رÙ�ته Ùˆ ميروند بئ Ø§ØØªÙŠØ§Ø± ميگوييم مرگ بر سانسور . وقتئ هم اين را مئ بينيم هم انرا ،ميگوييم گاهئ سانسور خوب است اما نه در همه ØØ§Ù„ . اين مشكل تنها در مورد سانسور مصداق ندارد در همه مسائل اجتماعئ رخ مينمايد . گاه مثالها گمراه كننده اند وگاه ما با مثالها گمراه كننده برخورد ميكنيم . از ديدن يك جزء كوچك به كل Ùˆ قانون كلئ ØÙƒÙ… ميكنيم . گاهئ Ù�قط با يك ضربالمثل قانع ميشويم . مثلا نبوئ درخاليكه ØØªØ¦ در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دارد با دهها دشمن ØØ§Ù„ا به زعم خودش مبارزه ميكند وتا خانه برود با دهها موضوع ديگر درگير ميشود ودست آخر با خودس هم ميجنگد كه تند روئ نكرده باشد بئ دغدغه ميگويد زندگئ از مبارزه مهم تر است Ùˆ ما ميگوييم Ø§ØØ³Ù†Øª . ØØ§Ù„ انكه او پيش Ù�رضئ معين را در نظر دارد Ùˆ تعاريÙ�ئ از مبارزه دارد كه شايد ما نداشته باشيم . مدتها با اين مثال ور مئ رويم تا مثال ديگرئ دم دست بيايد . اما مگر زندگئ سراسر مبارزه نيست ØØªØ¦ در صÙ� گوشت . ØØªØ¦ برائ بالا بردن تيراژ ! ØØªØ¦ رقابت ! جنگ ومبارزه Ù…Ø³Ù„ØØ§Ù†Ù‡ اشكالئ موقتند ونه هميشگئ اما مبارزه هميشگئ است Ù�قط شكلش متÙ�اوت ميشود . اشكال Ø¨ØØ« سانسور هم از همين جنس است . سانسور را از دولت وساير عرصه ها جدا ميكنيم Ùˆ انوقت به بررسي اش مي پردازيم . ما ميمانيم Ùˆ يك غولئ بنام سانسور . ØØªØ¦ Ú¯Ù�ته ميشود كه مسئله نويسندگان Ù�قط سانسور است . از سانسور هم منظورمان همان قيچئ كردن دو صÙ�خه از يك كتاب است . آنوقت كسئ پيدا ميشود مثل Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´ÙŠØ´Ù‡ ائ ما را ميبرد به دنيائ كودكان Ùˆ مئ گويد بÙ�رماييد ميخواهيد خالا با اين مسئله چكار كنيد ØŸ Ø¨ØØ« را يك قدم به جلو مئ برد . اما پشت ديوار سانسور متوقÙ� ميشود . كسان ديگرئ پيدا ميشوند كه ميگويند Ù�رديت انسان با سانسور مورد تهديد قرار ميگيرد . اين نيز قدمئ ما را به جلو ميبرد در درك مقوله . پس پرده سانسور را كه كنار بزنيم تازه هيولا پديدار ميشود . آنچه ما را مئ ترساند ودولت Ù�رانسه را به صراÙ�ت توجيه سانسور مئ اندازد پديدار شدن هيولا است همان هيولايئ كه هر روز در اخبار مئ شنويم به بچه هايمان تجاوز ميكند ØŒ ختئ در هيئت پدر . Ùˆ Ù�ردئ تلقئ اش ميكنيم Ùˆ ميگذريم اما خالا شكل رسمئ Ùˆ تئوريكش را دارد نمايان ميكند Ùˆ مبارزه با آن Ù�قط سانسور است . اگر آنرا اجتماعئ Ùˆ جدئ ببينيم وشروع به يك مبارزه جدئ عليه آن بكنيم هم خرج دارد هم توريستها در تايلند ØØ§Ù„شان گرÙ�ته ميشود پس بهتر است پنهانش كنيم . يعنئ سانسورش كنيم . سانسور پرده ايست بر واقعيت . در آزادئ نسبئ قايم كردن ظرÙ�هائ نشسته ودر ديكتاتورئ ها همزمان بوييدن دهانهاست در تعقيب عشق . كمكئ كه به كودكان در اين رابطه مئ توان كرد از عهده ماموران سانسور بر نمئ ايد انتقاد اجتماعئ در سطخ وسيع ØŒØ·Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡ بطور علنئ در Ø³Ø·Ø ÙƒØ§Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† امور كودكان Ùˆ مراقبت از كودكان در قبال اين خطرات طبيعتا كار مشكل ترئ است اما بهتر ازپنهان كردن آن پشت ديوار سانسور نتيجه ميدهد . يقينا ياÙ�تن راه خل برائ مشكلاتئ كه پشت پرده سانسور پنهان ميشود نيازمند Ù�عاليت Ùˆ خرد جمعئ است در سايه دستاوردهائ علمئ نه كار ماموران سانسور . Ù�رض كنيم طرÙ�داران تز“ گاهئ سانسور خوبست“ قوانينئ بنويسند Ùˆ بازهم Ù�رض كنيم كه دولت آنرا بپذيرد آيا جمهورئ اسلامئ ميخواهد مجرئ آن باشد ØŸ من Ù�كر ميكنم بطور واقعئ مبارزه عليه سانسور بسيار وسيع تر از عرصه سانسور به معنائ قيچئ كتب Ùˆ نظرات است Ùˆ روابط اجتماعئ كنونئ Ùˆ ØØ§ÙƒÙ…يت شرائط بر انسان را در نهايت زير سوال مئ برد . ازادئ بيان Ùˆ انتقاد Ùˆ امكان انها برائ همه Ùˆ... مجموعه پيوسته ايست كه در زندگئ واقعئ مثل روئ كاغذ نمئ توان آنها را جدا جدا Ù�رض كرد Ùˆ انتزاعئ ديد Ùˆ بئ ربط به ماهيت دولت Ùˆ شكل اداره جامعه دانست . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 07:44:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
بدون Ø´Ø±Ø Ø¢Ø¯Ù… زن باشد ودر ايران زندگئ كند وچنين ØØ±Ù�هايئ بزند ،آيا كاملا خودكشئ نكرده وزن بودن وطبيعت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را كاملا Ù�راموش نكرده است ؟برائ از خود بيگانگئ مذهبئ مثالئ از اين روشن تر ميتوان ياÙ�ت ØŸ مطلب در سايت تازه تاسيس زنان چاپ شده است Ùˆ خلاصه ايست از “ بيانيه دÙ�تر مطالعات Ùˆ تØÙ‚يقات زنان مرکز مديرÙ�ت ØÙˆØ²Ù‡ های علميه خواهران “ . مخالÙ�ت با آموزش جنسئ تا مقطع ازدواج ØŒ Ù…ØØ§Ù„Ù�ت با رابطه زن ومرد قبل از ازدواج (بخوان عشق ) مخالÙ�ت با همبستگئ جهانئ زنان وووو ..... بدون Ø´Ø±Ø Ø²ÙŠØ±Ø§ كه Ø´Ø±ØØ¦ لازم ندارد . نويسنده سايه بئ سر 8/30/2002 08:32:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
يك وبلاگ خوب با نگاهئ عميق به خوادث را تازه پيدا كرده ام بنام اميد ميلانئ .قطعه زير را كه طنزي عميق است از او وام گرÙ�ته ام طنزÙ� Ù‡Ù�ته: یک مدیرÙ� دولتی: «انشاءالله Ú©Ù‡ بتوانیم شرکت‌هایÙ� خصوصی‌یÙ� موÙ�Ù‚ÛŒ در این زمینه تأسیس کنیم.» البته ØµØØ¨ØªÙ� این Ù‡Ù�ته Ùˆ Ù‡Ù�ته‌یÙ� پیش Ùˆ ام‌سال Ùˆ پارسال Ùˆ این‌ها نیست، بلکه چنان‌که با درایتÙ� کامل اشاره کرده‌اند، بزرگ‌ترین طنزÙ� ایرانی، از عصرÙ� مادها تا کنون است. 10:56 PM Omid Alamdar Milani نويسنده سايه بئ سر 8/28/2002 03:04:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
عداوت يا انكار وقتئ تاكسيها پيدا شدند درشكه ها از دور ØØ§Ø±Ø¬ شدند Ùˆ وقتئ ماشينها پديدار شدند كارگاههائ دستئ از رونق اÙ�تادند Ùˆ ناپديد شدند . Ù�رياد درشكه چئ ها بجايئ نرسيد Ùˆ گرسنگئ شان با همه دردناكئ اش كمكئ به ماندگاريشان نكرد . آنها مورد عداوت قرار نگرÙ�ته بودند آنها انكار شده بودند . انكار از ØÙ‚ Ù�راتر مئ رود ÙˆØÙˆØ¯ را برائ انكارئ ديگر كه در راهست اماده ميكند .آنچه خود روزگارئ انكار بوده است به عداوت تنها سزاوار ميشود . درشگه چئ ها ميان خود بس عداوتها Ùˆ رقابتها كه داشتند اما هرگز انكار همديگر نبودند Ùˆ در عداوتشان با يكريگر بر هستئ خويش كه هستئ مشتركشان بود صØÙ‡ ميگذاشتند . تاكسئ ها به انها عداوت نمئ ورزيدند Ùˆ راه خود را ميرÙ�تند. به Ù�ØØ§Ø´Ø¦ درشكه چئ هائ بيچاره گاه پوز خند ميزدند Ùˆ گاه ختئ دل ميسوزاندند Ùˆ ØØªØ¦ در نابوديشان نوعئ اندوه برائ كودكئ خويش ودرشگه سواريهايشان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ميكردند . اين نوستالژئ مربوط به نسل اول تاكسيها بود Ùˆ نسل بعد دچار چنين Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØ¦ نبود . هيچ چيز نمئ تواند برائ هميسه چيزئ را كه انكار ميشود نجات دهد . جهان روئ چرخهائ انكار به جلو ميرود نه عداوت . هيچ سياستئ هر چند“ علمئ“ نمئ توانست درشكه ها را نجات دهد وهر سپاهئ هر چند قوئ تنها ميتوانست چند ØµØ¨Ø§ØØ¦ اين آمدن را به عقب بياندازد . انكار راه خود را از باز ميكند ØØªØ¦ در دل درشكه چئ وقتئ كه ميخواهد سهمئ از يك تاكسئ بخرد وخود همزمان در انكار خويش Ùˆ به ناچار قدم بردارد يعنئ در كندن گور خويش سهيم شود Ùˆ Ù�رد خود را نجات دهد . نجوائ عاشقانه Ùˆ علاقه تعطيل ناپذير انسان به عدالت Ùˆ برابرئ Ùˆ آزادئ، انكار جهان نابرابر Ùˆ غير انسانئ كنونئ است . وهرچه ميكوبندش باز سر از جائ ديگرئ بلند ميكند . جنگ بوسه Ùˆ موهائ پريشان با ماشين سياه گشت از اين جنس است . ابلها مردا ! / من عدوئ تو نيستم/ من انكار توام .....اينست ØØ¯ÙŠØ« ماندگارئ شاملو از نگاه من اجلاس بوق ترس از آينده ابتدا درشكه چئ ها را Ù…ØªØØ¯ كرد . تعداد تاكسيها هنوز زياد نبود . درشكه چئ ها گروه انتقام تشكيل دادند Ùˆ روزگار تاكسيها را سياه كردند ØŒ تاكسئ ها را پنچر ميكردند ØØªØ¦ آتش ميزدند شبها ودر تاريكئ به خانه هايشان ØÙ…له ميكردند ÙˆØØªØ¦ آنها را سر به نيست ميكردند Ùˆ..... تاكسيها كه زيادتر شد ند ØŒ علمائ درشكه چئ جمع شدند تا Ù�كر بكرئ بكنند Ùˆ همين جا بود كه دو دسته شدند . شرخ جلسه اين بود كه ابتدا رئيس جلسه Ø´Ø±ØØ¦ از اوضاع نابسامان داد !بعد ازجلسه سوال شد كه آيا سليمان خان كه در وضعيت اضطرارئ بچه اش را با تاكسئ به بيمارستان رسانده ØÙ‚ شركت در جلسه را دارد يا نه ! جلسه با اتÙ�اق ارا او را خائن به خلق Ùˆ جاسوس اجنبئ Ùˆ Ù…Ù„ØØ¯ تشخيص داد Ùˆ اجازه ورود در جلسه داده نشد بعد ممدآقا اجازه گرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت بئ مقدمه وارد اصل مطلب ميشم .برادران درشكه چئ ! همه ميدانيد كه اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ بد است علت شم معلومه درشكه جذابيتش رو از دست داده، اگه شما دستئ سروگوش درشكه ميكشيديد اوضاع انقدر خراب نمئ شد ! ØØ³ÙŠÙ† آقا شر خر وسط ØØ±Ù�Ø´ دويد ÙˆÚ¯Ù�ت مومن تو چرا همش غش ميكنئ اونور يه باره بگو تاكسئ بئ ناموسئ نيست ديگه !خانم والده رم سوار كن بره عيش ونوش ! رئيس جلسه به ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت خواهش ميكنم آقائ ØØ³ÙŠÙ† آقا بذاريد جلسه به خوبئ تمام بشد اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است .بÙ�رماييد ممدآقا ! ممد آقا Ú¯Ù�ت آخه ØØ³ÙŠÙ† آقا جان قربونت برم اين ديگه كارئ داره كه يه بوق تاكسئ بذارئ رو درشكه ت ØŸ! يه قلم بگيرئ رنگش كنئ ØŸ ! دوتا پرچم بزنئ رو كله اسبت ØŸ! خداييش كارئ داره ØŸ عزيز دلم جوونها به اين چيزا دلشون خوشه . يه آينه بزن اين بغل پشت سر تو ببينئ ØŒ اشكالئ داره ØŸ ØØ³ÙŠÙ† آقا منÙ�جر شد Ùˆ Ú¯Ù�ت مئ بينئ ØØ§Ø¬ آقا! داره توهين ميكنه ! يه دÙ�Ù‡ بگو زير ابرومم وردارم ! بگو جاكشئ كنم ! رئيس Ú¯Ù�ت تو نوبتت ØµØØ¨Øª كن آقا! ممد آقا تو هم تموم كن كه زودتر بريم سر اصل مطلب . ممد آقا Ú¯Ù�ت :عزيزم ØŒ قربونت برم اصل مسئله همينه ! يادم رÙ�ت بگم، همين مسئله شلاق ØŒ درشكه با شلاق شناخته ميشه ØŒ خب مشترئ اذيت ميشه ديگه . ميگم نميشه به جائ شلاق با مثلا يه چيز ديگه ائ يواشكئ اسبها رو زد ØŸ ØØªÙ…ا بايد شرپ شرپ صدائ شلاق خيابونا رو ورداره ØŸ رئيس Ú¯Ù�ت بسه ديگه نوبت شما تمومه .ملك الشعرا بÙ�رما ! ملك الشعرا Ú¯Ù�ت : اهم اهه اهوم ØŒ خدمت شما عرض كنم كه از قديم الايام بنده با Ù…ØÙƒÙ… زدن شلاق مخالÙ� بودم اما يك Ù†Ù�يرئ در شلاق است كه اسب را Ù�قط نمئ ترساند بلكه هدايت ميكند Ùˆ به يك نوعئ هم مهربانئ Ùˆ نوازش مئ شود Ú¯Ù�ت هست ØŒ مثل كتك زدن بچه يا زن يك رمز هدايتگرانه ائ دارد كه خداوند متعال خودش كه امر Ù�رموده ميداند من Ùˆ تو سگ كئ باشيم ( ØØ³ÙŠÙ† آقا Ú¯Ù�ت Ø§ØØ³Ù†Øª ! Ø§ØØ³Ù†Øª ) اما يك چيز اشكالئ ندارد كه هيچ بلكه Ù‡Ø²Ø§Ø±ØØ³Ù† هم دارد Ùˆ آنهم بوق است من با بوق مواÙ�قم . رئيس Ú¯Ù�ت مواÙ�قين بوق دستاشون رو بالا كنند ! ميرعلئ Ù�رياد زد چئ چئ رو همينجورئ مئ برئ ميدوزئ، من ØØ±Ù� دارم آقاجان ! رئيس Ú¯Ù�ت :خب بگو، ولئ كوتاه كه وقت نداريم . ببينيد آقا جان من سئ ساله درشكه چئ ام يه بارم بوق نزدم ØŒ پريروز با عيال Ùˆ بچه ها ميرÙ�تيم خونه مادرزنمون من تو خودم بودم جلو جلو داشتم ميرÙ�تم كه يه بوق ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ùƒ يه تاكسئ همه رو ازجا پروند چنانكه بايد ببخشيد عيال ما ØÙ…له كرد طرÙ� بچه ها همه رو جمع كرديم كنار خيابان Ùˆ Ú¯Ù�تم الآن ويژژژژژژ يه تا كسئ زن جنده مياد رد ميشه پشت سرم رو كه نگاه كردم ديدم اه همين ممداقائ خودمونه داره دلك Ùˆ دلك از اون دور مياد آب از دماغ اسبهاش راه اÙ�تاده. به جائ بوق يه ذره علÙ� بريز جلو اسبات ØŒ بابا ! رئيس Ú¯Ù�ت: Ø¨ØØ« خارجه ØŒ وارد رائ گيرئ ميشيم . اكثريت رائ به بوق دادند Ùˆ سيخونك بعنوان الترناتيو شلاق رÙ�ت به كميسيون اصل هزار تا بررسئ شود اما از آن روز درشكه چئ ها دو دسته شدند از بوقشان معلوم ميشد سقط جنين پس از اجلاس بوق، كمپانئ بين المللئ بوق سازئ ممدآقا را بعنوان نماينده تام الاختيار خود در ايران معرÙ�ئ نمود Ùˆ اسناد مبارزات درشكه چئ هائ دنيا را در زمان ماضئ در اختيار ممدآقا گذاشت . اين ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ نقش بسيارئ در خوادث آينده بازئ كرد . در ادبيات درشكه چئ ها كلمات Ùˆ اسامئ خارجئ پيدا شد Ùˆ كشÙ� شد كه كلمه درشكه از Ù�ارسئ به همه زبانهائ ديگر منتقل شده است Ùˆ درشكه سمبل ايران Ùˆ Ù�رهنگ ايرانئ است . اگر انرا برداريم Ù�ردا بچه هايمان به چئ اÙ�تخار كنند ØŸ دانشمندان كمپانئ بوق طئ يك تØÙ‚يق Ù…Ù�صل اعلام كردند كه بله درشكه Ùˆ كاروان از زبان Ù�ارسئ به لاتين Ù†Ù�وذ كرده . از اين پس بود كه ØØ³ÙŠÙ† اقا شر خر Ùˆ ممدآقا روزئ نبود كه صد بار نام اين دانشمندان را به انگليسئ غليظ تكرار نكنند. Ù�يلسوÙ�ان Ùˆ سخنورانئ در ميان اين قوم پيدا شدند كه اما همه درشكه چئ بودند . از رو دست الكسيس كارل Ùˆ لوتر Ùˆ دلالهائ كمپانئ بوق مقاله مئ نوشتند . نبوديد تا ببينيد Ú†Ù‡ ابئ از لب Ùˆ لوچه شان سرازير مئ شد وقتئ كه اسامئ خارجئ را بلغور ميكردند Ùˆ Ú†Ù‡ پيÙ� پيÙ�ئ راه مي انداختنددر مقابل “ارتجاع “ كه ØØªØ¦ موجب خنده كمپانئ بوق ميشد . دانشمندانشان مردم را قانع ميكردند كه بالاخره يك درشكه مدرن بهتر از يك درشكه چكنته است . Ø¨ØØ« ايران Ùˆ درشكه چنان در هم اميخت كه عنقريب ØÙƒÙˆÙ…ت به دست درشكه چئ ها مئ اÙ�تاد . كمپانئ بوق اما در طئ تخليلئ پيچيده معتقد بود كه ØØ¶ÙˆØ± ØØ³ÙŠÙ† آقا اگرچه مخالÙ� بوق است اما در ØÙƒÙˆÙ…ت ضرورئ است اگر نه تا كسيها ممداقارا يه لقمه Ú†Ù¾ ميكنند . خلاصه كنم ممداقا شد رئيس جمهور Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا شد Ù�رمانده كل قوا .شرپ شرپ شلاق Ùˆ لك Ùˆ لك اسبها ØØ§ÙƒÙ…يتش بر خيابانها دوباره تØÙƒÙŠÙ… شد Ùˆ چنان عرصه بر تاكسيها تنگ شد كه اجلاس معروÙ� سقط جنين را برگزار كردند . Ø´Ø±Ø Ø§ÙŠÙ† جلسه چنين بود . سليمان خان رئيس جلسه اعلام كرد كه ايران درشكه ØŒ درشكه ايران . امروز مسئله ايران مطرخ است Ùˆ اوضاع خيلئ خيلئ خيلئ خراب است اگر ما Ù�رهنگ ايرانئ خود را ØÙ�ظ نكنيم Ù�ردا Ú†Ù‡ چيزئ تØÙˆÙŠÙ„ بچه هايمان بدهيم ØŸ درست است كه امروزه به سرعت بيشتر نياز است اما ايرانيت از همه چيز مهم تر است . چرا لجاجت مئ كنيد ØŸ كارئ داره كه دوتا چرخ درشكه بذاريد زير تاكسئ تون ØŸ دو تا ركاب بزنيد بغل دستتون يه شلاق بگيريد دستتون تو هوا بچرخونيد ØŸ چهار تا زلمزيبو اويزان كنيد ØŸ ترو خدا كارئ داره ØŸ جلسه متشنج شد . يكئ Ú¯Ù�ت : اين كارها رو كه شاهت هم كرد ØØ§Ù„ا برو پسرشو بيار ! چرا ØØ§Ù„يتون نميشه ØŸ بريد كنار بذاريد باد بياد ! اه . مخالÙ�ين رÙ�تند Ùˆ جلسه با سرود ائ ايران ادامه ياÙ�ت ØØ§Ù„ا تو اين وضعيت شتر گاو پلنگئ انكار هنوز به راه خود ميرود از پائ نمئ نشيند زيرا كه انكار است Ùˆ مثل پروانه شب وروز دور سر همه ميچرخد Ù�كر كردن با صدائ بلند به بهانه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§Ù†ÙƒØ§Ø± از تاكسي Ùˆ درشكه نوشته ام اما واقعيت چنين ساده Ùˆ تك خطئ نيست . واقعيت هائ بيشمار ØªØØª عنوان موضوع ÙˆØ§ØØ¯ جمع ميشوند كه خود نيز شامل واقعيت هائ ديگرند . واقعياتي همزمان با Ø§ØØªÙ…الاتي گسترده پيرامون خويش هميشه توضيخات را الكن ميكند . معمول نيست كه با صدائ بلند Ù�كر كنئ ودر تكامل ØªÙˆØ¶ÙŠØ ØŒØ®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را شركت دهئ . وبلاگ اين موقعيت را Ù�راهم كرده است تا با صدائ بلند Ù�كر كنيم . برائ تكميل Ùˆ تصØÙŠØ اين نوشته ها بايد بدانم كه Ú†Ù‡ ميخواهم بگويم ! روشن است ميخواهم انكار را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡Ù… ! مثالئ بزنم ! وقتئ Ø¢Ù�تاب ميشود تاريكئ Ù…ØÙˆ ميشود . پس Ø¢Ù�تاب انكار تاريكئ است . در مورد مسائل اجتماعئ نميتوان چنين ساده مسئله را بر گزار كرد . چنين ساده كردنئ هنوز راه را بر انكار شده نمئ بندد تا بالعكس قضيه را ببيند Ùˆ خود را اÙ�تاب Ùˆ ديگرئ را تاريكئ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ نكند . اين مثالها كاملا گمراه كننده اند . بسترئ برائ مظلوم نمايي Ùˆ ØÙ‚ به جانبي اند . جنس مثال بايد از جنس موضوع مورد تعريÙ� باشد . پس مثالئ ديگر بايد انتخاب كنم . مئ گويم مثل تقاضائ ØØ§ÙƒÙ…يت بر سر نوشت خويش كه انكار سلطه ديگران بر سر نوشت خويش است . به قضيه نزديكتر شده ام زيرا هروقت تو بر سرنوشت خودت ØØ§ÙƒÙ… شوي سلطه بر تو Ù…ØÙˆ ميشود . خالا مثال Ø¢Ù�تاب وتاريكئ هم كمئ موضوعيت بيشترئ ياÙ�ت . اما بر خلاÙ� تاريكئ Ùˆ روشنايئ انكار از نسبيت برخوردار است ودوران گذارئ را طئ ميكند كه قابل برگشت است . موضوعات مربوط به طبيعت تعطيل بردار نيستند مثل روز Ùˆ شب اما مسائل Ø§ØØªÙ…اعي از يك مبارزه طولانئ ميگذرند Ùˆ اسير Ø§ØØªÙ…الات اند . اين مشكلات را مثال درشكه Ùˆ تاكسئ هم دارد .قابل تعميم نيست . پس تنها انتظارئ كه از ان دارم اينست كه انكار را وجان سختي در مقابل انرا كمئ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ باشد ونگاهئ گذرا به ØªÙˆØ¬ÙŠØØ§Øª طرÙ� مقابل انكار انداخته باشد . اگرچه ناكاÙ�ئ Ùˆ Ø³Ø·ØØ¦ . برائ من مقوله انكار از مسائل مهمئ است كه ذهنم را بسيار مشغول ميكند وپايه خيلئ از بينش هائ من بالاخص در مورد هنر وسياست قرار ميگيرد . خيلئ چيز ها را با اين برداشت برائ خود ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… . دستاوردهائ بشرئ Ú†Ù‡ در باب انديشه Ú†Ù‡ علم Ùˆ تكنيك متعلق به همه بشريت است Ùˆ دير يا زود به همه ميرسد اگر Ú†Ù‡ امروز اين دستاورد ها متمركزدر دست متوليانئ است كه برائ كوبيدن بخش عظيمئ از سكنه اين كره خاكئ بكار Ø´ ميبرند ودر شكل بمب Ùˆ گلوله بر مردم نازل ميشود اما برائ هميشه نميشود جلويشان را گرÙ�ت . شكل كاريكاتورئ اين عداوت با عمومئ شدن اين دستاوردها در مخالÙ�ت علمائ دينئ با راديو وبعد با تلويزيون Ùˆ بعد با ويدئو Ùˆ بعد با ماهواره وبعد با اينترنت Ùˆ هميشه با عشق Ùˆ .... كه همه ما شاهديم . تنها اينها نيستند كه بطور واقعئ كسانئ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† با عمومئ شدن دستاوردها ميجگند كه كه سود هائ كلان را دنبال ميكنند . كسانئ كه ØØªØ¦ از توليد دارويئ كه سود اور نباشد هرچند Ù…Ù�يد باشد جلو ميگيرند . ميگوييد نه سرئ به انبار اكتشاÙ�ات Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ø¹Ø§Øª بزنيد . عداوت انها در مقابل انكار صÙ� ارايئ كرده است . ØØ§Ù„ا باز تلاش ميكنم اين معنئ را درك وتوضيخ دهم . نويسنده سايه بئ سر 8/23/2002 05:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
كنتور من همينجور داره ميره بالا خيلئ تعجب كردم تو Ù†Ú¯Ùˆ باز Ø´Ø¨Ø ÙŠØ§Ø¯Ø¦ از من كرده بود . Ú¯Ù�تم اگه اين ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان پنجره “عمومئ“ رو پشت قباله Ø´ سنجاق كرده ولئ در عوض گلكو ÙˆØ´Ø¨Ø Ùˆ نادر Ùˆ هوشنگ وگاهئ آهو جورشو مئ كشن ويه پنجره از مهربانئ به خانه من باز ميكنند نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:51:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
واقعيات همزمان Ùˆ سنجش Ø§ØØªÙ…الات واقعيت يك مرد در كمال خونسردئ بدون دغدغه خنجرئ را لائ طعمه ائ با دقت استتار كرد وخود درپناهئ Ù…ØÙ�ئ شد . او آمد! گرسنه بود ؤ طعمه را بلعيد . خون از كناره هائ لبش سرازير شد . مرد از پناهگاه بيرون جست ! به او ØÙ…له برد ØŒ به رمين كوبيدش Ùˆ پا بر گلويش نهاد . وقتئ ØÙ†Ø¬Ø± را بيرون كشيد نيمئ از صورت او را متلاشئ كرده بود . همچنان با خونسردئ Ùˆ آرامش . واقعيت دو كودكان از ماهيها با ارزش ترند ؤ شكم گرسنه ايمان سرش نمئ شود ! ماهيها Ù�اقد هر گونه Ø§ØØ³Ø§Ø³Ù†Ø¯ ! آدم با ماهئ Ù�رق داردؤ نبايد ماهئ را به قياس از آدم گرÙ�ت . واقعيت سه دل تنگ ساعتئ Ù�راغت . آخر Ù‡Ù�ته را بايد كنار دريا گذراند ساعتها در سكوت به امواج Ùˆ ماهيها گوش Ù�را داد . Ù�ارغ از همه چيز ! واقعيت چهار دسته ماهيها Ù�ارغبال در دريا گردش ميكنند . در دريا هميشه چيزئ بهم ميرسد تا شكم سير كنند اما وسوسه طعمه آنها را ميكشد به دام . واقعيت پنج سنگئ بيندازم تا دسته ماهيها راه كج كنند Ùˆ از آنسو بروند ØŸ واقعيت شش رهگذرئ مئ ايستد Ùˆ مئ پرسد Ú†Ù‡ خبر ØŸ مئ گويم هيچ، دارند ماهئ مئ گيرند روز تعطيلشان است خود را سرگرم كرده اند ! مئ گويد اگر ماهيها اخساس نداشته باشند ØŒ واقعيت يك كاملا منتÙ�ئ است Ùˆ Ø·Ø±Ø ÙˆØ§Ù‚Ø¹ÙŠØª دو، لزومئ ندارد . واقعيت Ù‡Ù�ت Ù�ريب دادن نوعئ بازيست Ùˆ مملو از تÙ�Ø±ÙŠØ . Ù�ريب خوردن اما بازئ نيست Ùˆ مئ تواند Ù�ريب دادن را هم از ØØ§Ù„ت بازئ خارج كند ! پوسته ائ بر تعدد واقعيت واقعيتها ØŒ پوسته ائ بر واقعيتها ØŒ آنچه كه از واقعيتها بيرون مئ زند وبه چشم مئ ايد صØÙ†Ù‡ ائ بر خلاÙ� تصور رمانتيك است . مردئ برائ گذران روز تعطيل آخر Ù‡Ù�ته به دامن طبيعت پناه برده Ùˆ به ماهيگيرئ نشسته است . آرام Ùˆ صبور . دريا آرام است ØŒ من سنگم را مئ اندازم . رهگذر ميگويد ها ها ها ها ها ماهئ ها در رÙ�تند ! ماهئ گير مئ گويد : بد شد ØŒ ماهئ ها غيب شدند! ماهئ مئ گويد : داشتم از ترس زهره ترك ميشدم ØŒ خوب شد Ù�رار كردم ! من يقينا بر مبنائ واقعيت يك، سنگ را انداخته بودم . اگر ماهئ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نداشته باشد من سنگ را به تعطيلات آخر Ù‡Ù�ته آن مرد زده ام . تو واقعا مطمئنئ كه ماهيها Ø§ØØ³Ø§Ø³ ندارند .ØŸ رهگذر هنوز بلند مئ خنديد Ùˆ ميگÙ�ت : ها ها ها ها ØŒ ماهيا در رÙ�تن . نويسنده سايه بئ سر 8/21/2002 05:14:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
آيا هنر هم علم است؟ همين الآن شنيدم كه به Ú¯Ù�ته كاوه گوهرين در رابطه با امضائ اعتراضيه عليه دستگيرئ ناصر زر اÙ�شان چند تن از نويسندگان ØØ§Ø¶Ø± به امضا نشدند از جمله دولت آبادئ Ùˆ سپانلو Ùˆ منيرو روايئ پور Ùˆ... روزگار غريبيست اينها ØØªØ¦ در ØØ¯ Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª ØÙƒÙˆÙ…تئ هم ريسك نميكنند . وقتئ يك سياستمدار به هر دليل زشتئ ميگويد بايد درمقابل ØÙƒÙˆÙ…ت كوتاه آمد عليرغم Ù†Ù�رت انگيزيش قابل درك است زيرا بقول دوستئ چون سياست علم است ولئ هنر كه ديگر علم نيست يا من اشتباه ميكنم ØŸ نويسنده سايه بئ سر 8/17/2002 03:30:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
دينخويئ آقائ سروش “ Ù�يلسوÙ� Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ Ùˆ دينگرائ معاصرâ€� نظريه ديگر به نظراتش اÙ�زود . در سايت نادر بكتاش به اين مقاله لينك داده شده است . با تشكر از نادر كه اين سند را نشان گرÙ�ت . آقائ سروش را همه ميشناسيم او ستاره انقلاب Ù�رهنگئ ØÙƒÙˆÙ…ت اسلامئ بود وقتئ به دانشگاهها ØÙ…له كردند Ùˆ طئ يك كشتار Ù�رهنگئ دانشگاهها را بستند وصدها دانشجو را دستگير Ùˆ بسيارئ از آنهارا كشتند . نميدانم اين Ù�يلسوÙ� وقتئ خود را مقايسه ميكند با جوان بيست ساله دانشجويئ كه ايستاده بود Ùˆ نميخواست دانشگاه Ùˆ روزنامه اش تعطيل شوند Ú†Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø¦ ميكند . شايد مثل آقا “هيچ“ . آيا در آنموقع هم Ù�يلسوÙ� بود Ùˆ عقلش از ان دانشجو بيشتر بود ØŸ بگذريم از گذشته تابناك Ù�يلسوÙ�مان زيرا كه آدمها ميتوانند تغيير كنند . اما Ù�يلسوÙ� ما در اين مقاله نشان ميدهد كه به تناسب زمان در همانجا ايستاده است كه آنسالها در ستاد انقلاب Ù�رهنگئ . دليل مئ آورم : در آنسالها برائ سروش دين اخلاق هم بود ØØ§Ù„ا جمله را از سمت Ú†Ù¾ ميخواند يعنئ اخلاق را به دين ميرساند .او ميگويد “رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند“ ازمقاله بالا. ايشان ادامه ميدهد “البته بايد بپرسيم به كدام علت، پس از قرن‌ها دينداري Ùˆ يك ربع قرن ØÙƒÙˆÙ…ت ديني، مساله دينداري از بداهت خارج Ùˆ ØØ§Ù„ت نظري پيدا كرده Ùˆ نسل جوان، دچار سوال شده است؟“ پس هدÙ� Ùˆ عزيمت گاه سروش نسل جوان است ! با پير ها كه نميشود دوباره انقلاب Ù�رهنگئ كرد نه ØØ§Ù„Ø´ را دارند Ùˆ نه زير بار ميروند . يك وقت دين را به كرسئ نشانده اند ØØ§Ù„ا بايد اخلاق را بكرسئ بنشانند .من كار ندارم به تÙ�اوتهايئ كه جامعه شناسئ Ùˆ Ù�لسÙ�Ù‡ ميان اخلاق Ùˆ دين قائلند من به كاركرد اجتماعئ اين Ù…Ù�اهيم نظر دارم .وقتئ به عرصه اخلاق مينگريم تمام ببخشيد خريت هايئ كه در طول تاريخ خاكمان بر بشر نتوانسته اند بنام دين پيش ببرند بنام اخلاق پيش برده اند . البته اخلاق به اعتبارئ گسترده تر از دين است . مثال مئ آورم وقتيكه مسئله “زن لخت رقاص “ در كنÙ�رانس برلين پيش آمد كسانئ آزرده شدند كه ØØªØ¦ مدعئ بئ دينئ بودند . ØØªØ¦ مدعئ مدرنيسم بودند . در هم آميختگئ دين Ùˆ اخلاق چنان پيچيده است كه تÙ�كيك ناپذيرند .اخلاق از مقوله دينخويئ است . آدم ميتواند ØØªØ¦ بئ خدايئ دينخو باشد .تعجب نكنيد بسيارند كسانئ كه هنرشان دين سازئ است Ùˆ مئ توانند ختئ از چيز هائ خوب دين بسازند . دين يعنئ ناديده گرÙ�تن انسان Ùˆ توجه به مترئ كه انسان بايد با آن اندازه گرÙ�ته شود . دين يعنئ قرار دادن انسان در قالبئ معين . خالا با متر اخلاق ميشود اين قالب را ساخت يا هر متر ديگرئ ØŒ Ù�رقئ نمئ كند . ØØ§Ù„ا بايد Ù�كر وذكرمان را جمع كنيم Ùˆ خود را با متر اخلاق اندازه بگيريم ببينيم كجايمان از قالب بيرون ميزند تا ترتيبش را بدهيم . زيرا â€�در اين راستا اگر توازن هويت Ùˆ ØÙ‚يقت نباشد، ضرر مي‌كنيم. â€� â€� خصوصيت دينداري ما اين است كه دچار تناقض شده زيرا متعلق به دوران گذار است. از طرÙ�ÙŠ توسعه در صدر برنامه‌هاي دولت ديني است ولي از طرÙ�ÙŠ ديگر، Ù�قه Ùˆ اخلاق ديني به اين چيزها راه نمي‌دهد. هيچ كس بهتر از اين مبنائ غليان جامعه دينئ را نمئ توانست توضيخ دهد .پس اقتصاد مال الاغ نيست Ùˆ دنيائ خشك Ùˆ متعصب دينئ در مقابل “ توسعه “ كه امرئ مادئ Ùˆ غير دينئ است ناچار به تØÙˆÙ„اتئ در نگرش به دين شده است. پس دين ميخواهد به سنگر بعدئ پيش روئ كند Ùˆ دولت Ùˆ دين را در قلبها جاسازئ كند . اين بار به نام اخلاق . شيطان به Ù�رياد آن جامعه ائ برسد كه منتظر است تا “ رهبران Ù�كري ما آن‌چه را كه تاكنون در باب Ù�قه سرمايه‌گذاري كرده‌اند، بايد اينك درباره اخلاق انجام دهند.â€� . گويا كه بايد به اخلاق به Ù†ØÙˆØ¦ جدئ تر پرداخت . اين مهم نيست كه قرنها پيش برائ مردم بخش بزرگئ از دنيا اين مسائل روشن شده است وسروش هايشان را به تاريخ سپرده اند . ما مردم اين خاك نگون بخت دچار هيولائ گذشته ايم . سرزمين ديوان كه يكئ يكئ سر از گور بر ميدارند Ùˆ بخت خود را درتباهئ يك نسل پس از نسل ديگر آزمايش مئ كنند . قبول كنيد كه ساعت وتاريخ دروغ ميگويند Ùˆ ما معاصر اين جهان نيستيم ØŒ ما گذشته اين جهانيم Ùˆ انچه امروز درجهان پوسيده است آينده تابناك ما Ù…ØØ³ÙˆØ¨ ميشود . نويسنده سايه بئ سر 8/14/2002 08:33:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
نظر دوزئ شيده خانم نظر دوز بود !متر نمئ كرد!اندازه نمئ گرÙ�ت! Ú†Ù‡ مردونه ØŒ Ú†Ù‡ زنونه ! Ú¯Ù�تم شيده ØØ§Ù†Ù… اين پيرهن اصلا مال من نيست ! اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : Ù…Ú¯Ù‡ سÙ�يد نمي خواستئ ØŸ اسمت روش نوشته ! Ù…Ú¯Ù‡ تو پسر Ù�اسم چيريك خدا بيامرز نيستئ ØŸ Ú¯Ù�تم : چرا! ولئ اين پير هن اصلا اندازه من نيست ! Ú¯Ù�ت : اندازه ،اندازه است ! Ù…Ú¯Ù‡ تو Ù†Ú¯Ù�تئ بيست سالته؟ Ú¯Ù�تم : من تو تلÙ�Ù† Ú¯Ù�تم كه سئ وپنج سالمه ! Ú¯Ù�ت : Ù�رق نمئ كنه بالائ بيست ،چهله ،بالائ چهل هم شصته ! چاق باشئ يه هوا بزرگ تر، لاغر باشئ يه هوا كوچكتر والسلام! Ú¯Ù�تم : آخه من درسته كه لاغرم ØŒ ولئ يك كم شونه هام پهنه در عوض گردنم لاغره ØŒ دستامم يه كمئ دراز تره ! Ú¯Ù�ت : باباتم عين خودت بود ØŒ يه بارم پيرهنائ من رو پس نياورد، بابا بزرگت هم همينجور ! Ú¯Ù�تم : من اصلا به بابام نبردم ! Ú¯Ù�ت : پس به پدر بزرگت رÙ�تئ ! Ú¯Ù�تم : ØØ§Ù„ا به هركس ØŒ ولئ اين پيرهن اصلا مناسب من نيست ! ببين اصلا تنم نمئ ره ! شيده خانم با عصبانيت دكمه ها را كشيد Ùˆ به جا دكمه ها نزديك كرد Ùˆ تا دكمه آخر همه را بست Ùˆ رو كرد به شاگرد هاش ÙˆÚ¯Ù�ت : ترو خدا اين كجاش كجه ØŸ! داشتم Ø®Ù�Ù‡ ميشدم ØŒ دكتر علÙ�ئ كه هميشه خدا روئ چهارپايه اش ØŒ كنج دكان شيده خانم مئ نشيند Ùˆ زاغ سياه مشترئ هائ او را چوب ميزند ،پا در ميانئ كرد Ùˆ Ú¯Ù�ت : پسرجان ببر بپوش ØØ§Ù„ گيريم يك كمئ تنگتر باشه آسمون به زمين نمياد كه ØŒ خوب اين زن نظر دوزه ! متر كه نمئ كنه ! من دردتو ميÙ�همم وقتئ Ú¯Ù�تئ به پدرانت شبيه نيستئ Ù�هميدم كه ميخواهئ نصب از مادر بگيرئ ! در علم روانشناسئ اينها معنا دارد ! الÙ�اتخه مع الصلوات ! برو خيرش رو ببينئ! پيراهن را پرت كردم روئ ميز Ùˆ بدون Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظئ زدم بيرون . امروز از Ø¢Ù†ØØ§ كه رد مئ شدم ديدم پيراهن را آويزان كرده بود توئ ويترينش وكارتئ كه نام من رويش نوشته شده بود از يقه پيراهن آوبزان بود . “ پسر كوچيكه قاسم چريك“ اين ها را Ú¯Ù�تم كه بگويم چرا آنروز من تا عصر منتظر ماندم تا شيده خانم تنها بشود Ùˆ شاگردهايش بروند ! Ùˆ آن بعد از ظهر بين من Ùˆ شيده خانم Ú†Ù‡ گذشت Ùˆ او در باره پدرم Ú†Ù‡ Ú¯Ù�ت ! بماند تا دÙ�عه ديگر . نويسنده سايه بئ سر 8/11/2002 05:30:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
ابر مرد ØØ§Ù„ا تو خودت سرساعت پا ميشئ ØŸ كتابها Ùˆ كيÙ� ودÙ�ترتم مرتب وآماده ØŸ دستمال سÙ�يد چارتا شده ات اطو شده تو جيب كوچك كت ته ØŸ دس وردار بابا ! بچه ها رو هوايئ كردئ ! Ù…Ú¯Ù‡ اينجا پادگانه ØŸ اه ! ØØ§Ù„ا كو دستمال سÙ�يد ØŸ! كو اطو ØŸ راست ميگئ !قربون دهنت! خودمم دستمال سÙ�يد ندارم ! آخه نه من معلمم سر كلاس هئ گنده گوزئ ميكنم ØŒ خودمم هوا ور ميداره . شغل ماهم يه سرش به آخوندئ وصله ديگه .هئ زر ميزنيم هئ زر ميزنيم ØŒ منبر ميريم ØŒ هيچكئ ام نيست چيزئ بگه ! بنده خدا بچه ها كه هيچئ نمئ Ú¯Ù† ! پس تو مطمنئ كه من اشتباه كردم ØŸ سر به سرم كه نميذارئ؟ Ú†Ù‡ خوب پس من هنوز زنده ام ! مدتها بود كه Ù�كر ميكردم روز مرگم نزديك شده Ùˆ شده بودم مثل جادوگرهائ دم موت ! از خودم بدم مئ امد ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تنهايئ Ùˆ منÙ�ور برتريت ميكردم ØŒ مث همه چيز دان هائ پو Ù�يوز شده بودم ! تقصير كتاب ودرس Ùˆ اين چيزها هم هست ØŒ مخصوصا شيوايئ متن آدمو آچمز ميكنه ! ميرئ تو دنيائ خيال ØŒ بزرگ ميشئ ! بزرگ ميشئ يهو مث بادكنك ميتركئ ! آخئ Ø±Ø§ØØª شدم ! قربون دهنت يه وقتايئ يه چيزايئ به ام بگو ! Ù�ØØ´ بده ! مزخرÙ� بگو ! مهم نيست ! اگر نه معلمئ آدمو روانئ Ùˆ تنها ميكنه ! چيزئ Ú¯Ù�تيد شما ØŸ نه! نه نه ! با اون همسايه بودم Ú¯Ù�تم انگار ميخواد اجاره بده ! خونه شو Ú¯Ù�تم ! پس ديگه مزاØÙ…تون نمئ شم ! تا بعد ! نويسنده سايه بئ سر 8/08/2002 03:54:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
پرسه در پرسه اين Ù‡Ù�ته ام در وبلاگها چند وبلاگ بدلايل مختلÙ� ذهن مرا به خود مشغول كردند . اولئ Ø´Ø¨Ø Ø¨ÙˆØ¯ با دو Ø¨ØØ« بسيار با اهميتش . من هم در Ø¨ØØ« شركت كردم . در چنين Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠØ¦ هدÙ� نتيجه گيرئ هرچه سريعتر نيست به نظر من Ø¨ØØ« بايد بتواند كمك كند كه هركس خودش Ùˆ تمايلاتش را كشÙ� كند Ùˆ به خواسته هايش نظمئ بدهد . چيز خوبئ كه آدم در كشور هائ پيشرÙ�ته تر مئ بيند اينست كه بورژوا Ùˆ سرمايه دار Ùˆ تاجر جرات نمئ كنند با اسمهايئ مثل ØØ§Ù…ئ زØÙ…تكشان ØŒ پدر ملت ØŒ سايه خداو... اينجور مزخرÙ�ات خود را به ملت قالب كنند . خيلئ كلك مئ زنند Ùˆ دسيسه Ùˆ دروغ Ùˆ دبنگ بكار مئ برند اما نه به ÙˆÙ‚Ø§ØØª طرÙ�هائ ما . به همين خاطر طرÙ� دارانشان هم ميدانند از كئ دارند ØÙ…ايت مئ كنند . طرÙ� ما اما روز روشن از رمال Ùˆ Ù�ال بين تا شاهزاده Ùˆ آقازاده Ùˆ امام Ùˆ پدر Ùˆ پاسبان Ùˆ.... همگئ طرÙ�دار “ آزادئ Ùˆ برابرئ Ùˆ انسانيت“ در امر چپاول اند . بهمين خاطر بايد خواسته هايئ روشن داشت . وبلاگ بعدئ باشما نيستم از نوش آذر با يك معمائ چند مجهولئ در باب گذر شتر Ùˆ موش از رودخانه . چند روز پياپئ اين معما را زير رو كردم شايد ØÙ„Ø´ كنم اما نشد . شتر را كه نمئ شود سوار موش كرد ! پس موش را سوار شتر كنيم ØŸ! چطور است؟ مسخره است ! هزار جور صØÙ†Ù‡ را عوض كردم . نشد كه نشد . وقتئ سر بلند كردم ديدم ØØ³ÙŠÙ† آقا ده تا قصه Ùˆ مقاله ديگر هم نوشته Ùˆ گذاشته سر شترش را هم گرÙ�ته Ùˆ رÙ�ته . ØØ§Ù„ا ما اين وسط چكاره ايم؟ . يادم رÙ�ت بگويم كه در اين Ù…Ø¨ØØ« يك اÙ�سوس عميق هم بود . يعنئ شتر بود Ùˆ موش بود Ùˆ يك اÙ�سوس Ùˆ براستئ كه چقدر موضوع برائ Ù�كر كردن وجود دارد . نادر بكتاش را همه ميشناسند از طريق نوشته هايش Ú†Ù‡ بشكل رمان Ú†Ù‡ در هيت وبلاگ . نوشته ها Ùˆ تيزئ نگاهش را دوست دارم . انتخاب كتاب “ همين الان برنادت ،همين الان “ از همين نگاه معركه است. پاول سلان يك شاعر خوب المانئ است كه بÙ�ارسئ خيلئ كم در باره او خوانده ايم درسايت دريچه كه تازه با ان اشنا شده ام چند مطلب از او درج شده است . . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 12:38:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
نترس سكوت ! من از سكوت نمئ ترسم سكوتئ كه در خونم ميدود سكوتئ كه در خانه ام مئ پيچد سكوتئ كه اÙ�كارم را Ù�را مئ گيرد من از سكوت نمئ ترسم اما سكوت از من مئ ترسد زيرا كه من مئ توانم Ø®Ù�Ù‡ اش كنم تنها با يكئ كلام Tommy Thuresson ترجمه: سايه بئ سر . نويسنده سايه بئ سر 8/05/2002 06:55:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
معمول ترين راه خودكشئ درسته كه من دوست دارم آدمها شانه به شانه هم بروند Ùˆ برابر باشند ØŒ درسته كه من دوست دارم بر سرنوشت خودم ØØ§ÙƒÙ… باشم درسته كه من دين را خراÙ�ات ميدانم . درسته كه من دوست دارم تو اين ساØÙ„ گرم لخت بشم Ùˆ مو هامو بدم به دست باد ،درسته كه Ù�قر Ùˆ Ù�لاكت آزارم ميدهد . درسته كه ....... اما ØØ§Ù„ا بايد بگم زنده باد خمينئ چون ضد امپرياليسته ،گيريم كه دشمن همه آنچيزهاييست كه من دوست دارم . درسته كه من هيچ عكسئ در ماه نمئ بينم ولئ “توده ها“ كه مئ بينند . وقتئ “توده ها مسلمونند“ من كه نمئ تونم بگم دين يك خراÙ�Ù‡ ست .وقتئ كه توده ها به خاتمئ رائ ميدن من هم بايد بدم . به همين خاطر وقتئ كه ميميرم مرا بغل آقا چال ميكنند Ùˆ هيچكس نمئ داند كه دل من مقبره يك كاÙ�ر بود كه خودم كشته بودمش . آخر من آدم مهمئ هستم Ùˆ رسالت عظيمئ دارم Ùˆ آن كشتن بئ سرو صدائ خويش است . نويسنده سايه بئ سر 8/03/2002 11:01:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
Ù�راموش بابا همون مرده كه كنار خيابون ÙƒÙ�اشئ ميكرد ØŒ همون كه چشماش مغولئ بود، تو Ú¯Ù�تئ خنده Ø´ بئ نظيره ! Ú¯Ù�ثم بگيم بياد از ما عكس بگيره توگÙ�تئ خودت بگو ! همون كه Ú¯Ù�تئ هيچوقت چهره Ø´ يادت نميره ! بعد خودت رÙ�تئ به زبون اشاره Ú¯Ù�تئ بيا از ما عكس بگير ! بعد اون سرخ شد تا گردن، تو Ú¯Ù�تئ وائ بميرم چقد خجالت شد! شونه بالا ننداز! همون كه اين عكسو گرÙ�ت ! Ú¯Ù�ت من دستمو ØÙ„قه كنم دور كمرتو بعد هئ Ú¯Ù�ت اينجورئ نه اونجورئ ! بعد اومد موهائ تو رو از رو دست من كنارزد ÙˆÚ¯Ù�ت تو يه كمئ خم بشئ به عقب تا موهات اويزون بشن ! يادت مياد Ú¯Ù�تئ اين ديگه عكس نيست ØŒ نقاشيه ØŸ ! ببين !ببين ! ايناهاشش اينم بساط ÙƒÙ�اشئ شه ! همين جعبه كه گوشه Ø´ از پشت درخت پيداست ØŒ مشخص نيست ØŒ ما چون ميدونيم تشخيص ميديم ! يادت اومد ØŸ ! ائ بابا!! به هر ØØ§Ù„ خواستم بگم تو هيچكدوم از عكس ها نيست ØŒ انگارئ عكسئ كه ازش گرÙ�تئ خراب شده !ØÙŠÙ� شد! Ù�كر كردم خيلئ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ميشئ! نويسنده سايه بئ سر 8/01/2002 02:49:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
ايديولوژئ نام اين نقاشئ ايديولوژئ است . چقدر اين نام مناسب اين تابلو است؟ نمئ دانم . نام ها گاهئ تØÙ…يل Ù…ØØ¶ اند Ùˆ خالئ از هرگونه تناسب با موضوع خودشان . بعضئ ها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ يك ايديو لوژئ “تازه “ سر از خواب بر ميدارند Ùˆ بر عكس بعضيها شب مئ خوابند Ùˆ ØµØ¨Ø Ø¨Ø¯ÙˆÙ† هرگونه ايديو لوژئ Ùˆ در مخالÙ�ت با آن سر از بستر بر ميدارند . با اين ØØ³Ø§Ø¨ ايديولوژئ Ù�قط در كله آدمها وجود دارد . عجب ØŸ!! اگر اينطور است آيا ميتوان Ú¯Ù�ت ايديولوژئ آرزوئ Ù�رم دادن ديگرئ Ùˆ ديگران بر اساس مناÙ�ع خويش است ØŸ اگر اينطور است پس Ù…ØØ§Ù„Ù� ايديولوژئ بايد با وضع موجود درگير شود زيرا وضع موجود خود آرزوئ تØÙ‚Ù‚ ياÙ�ته بخش كوچكئ از اÙ�راد است كه مثل ماشين ديگران را به Ù�رمهائ مورد نياز آن گروه تبديل ميكند ØŒ يعنئ هستئ ما را بر اساس سليقه Ùˆ مناÙ�ع آن گروه شكل Ùˆ Ù�رم ميدهد Ùˆ تا ميتواند بخش معترض هستئ ما را كه بر عليه اين رابطه غير انسانئ Ù�عال است ،سركوب مينمايد . تبديل شدن به يك كودك خيابانئ آيا دامنه تØÙ‚Ù‚ نوعئ ايديولوژئ كه نام خودش را هم اصلا ايديولوژئ نمئ گذارد نيست؟ (با پوزش همزه را برائ نوشتن ايديولوژئ پيدا نكردم) نويسنده سايه بئ سر 7/31/2002 09:04:00 AM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
دارم تمرين ميكنم ببينم ميتوانم عكس يا تابلو نقاشئ در صÙ�ØÙ‡ بگذارم اين نقاشئ اثر گوستاو كليمت است . نقاشيهايش را دوست دارم شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar نويسنده سايه بئ سر 7/29/2002 04:24:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment ....... انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......
شنبه، 25 خرداد، 1381 « جاكش كوچك » چراغ سبز شده بود ! بچه اما ول كن نبود .بچه از يكطرÙ� وسايه از طرÙ� ديگر به من اويزان شده بودند . سايه دست در جيبم كرده بود Ùˆ قصد داشت از پولئ كه برائ خريد نرم اÙ�زار كامپيوترم با مشقت جور كرده بودم به بچه بدهد . ماشين هائ پشت سرم بوق مئ زدند .كلاÙ�Ù‡ شده بودم ØŒ تكانئ به خود دادم ØŒ هريك را به سويئ پرتاب كردم ،گذاشتم توئ دنده وگاز دادم . چراغ اما ديگر قرمز شده بود . هزار تا دست ،هزار تا دهان وهزارتا سر ودو هزار چشم از ØØ¯Ù‚Ù‡ درامده بسويم برگشت . در انبوه Ù�ريادها Ù�قط يك جمله تشØÙŠØµ دادم “ جاكش !!!ØÙˆØ§Ø³Øª كجاست ؟سرت با كونت بازئ ميكنه “ . سايه ترمز كرد ! قيقاج رÙ�تم . اختيار از دستم رÙ�ت . گاز دادم واز انبوه Ù�ريادها گريختم . باخودم Ú¯Ù�تم ديگر سايه ام را به خيابان نخواهم اورد . تا ØØ§Ù„Ù… جا بيايد ،كمئ بالا تر كنار خيابان ايستادم وسر به صندلئ تكيه دادم . از صدائ بازو بسته شدن درها يكه خوردم . او بود همان بچه با يكئ ديگر . Ú¯Ù�تم اااااا تخم سگا كئ Ú¯Ù�ت بياييد تو ØŸ Ú¯Ù�ت اقا بخدا سالمه ! خواهرمه ! اين سومين دÙ�شه! خونه ندارئ ميتونيم بريم قبرستون ! اگه بخوائ خودمم هستم ØŒ ببين ! چهارتا دندون جلومم كشيدم ! اذيت نمئ شئ ! ولئ خواهرم رو نميذارم تنها بياد ! Ú¯Ù�تم مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ها زود بزنيد بيرون !بريد تا ابروئ منو نبرديد ! Ø¯Ø±ØØ§Ù„يكه پياده ميشدند Ú¯Ù�ت پس يه ادامس يا يه بادبادك يا يه Ú¯Ù„ بخر ! اگه نمئ خائ Ù¾ چر ا وايسادئ ØŸ Ú¯Ù�تم د برو د مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ ! ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط sayehbisar
انگار كه مسوليت ثبت وبلاگها را در ليست وبلاگهائ Ù�ارسئ ØØ³ÙŠÙ† آقا درخشان بعهده دارد ! دمش گرم. ولئ خدارا شكر كه مسوليت ثبت نام در بلاگر با او يا هيچكدام از هموطنان شيعه اثنا عشرئ من نيست. اگر نه تا صدبار زانو Ù�نگمان نمئ كردند ،از وبلاگ خبرئ نبود . ØØ§Ù„ا شاه بخشيده ولئ تشريÙ�ات را بعهده ØØ³ÙŠÙ† آقا گذاشته است Ùˆ ØØ³ÙŠÙ† آقا هم قصد دارد انشااله با سهميه ايران خودرو سال 1390 مان يكجا تشريÙ�ات را برگزار كند . هركارئ ØØ³Ø§Ø¨ دارد . ما ايرانيها انقدر به“ خدمات مجانئ“ اين از خدا بيخبر هائ خارجئ عادت كرديم كه اگر امثال ØØ³ÙŠÙ† آقا نباشند تا تلنگرئ بما بزنند ØŒ يواش يواش يادمان مئ رود كه روزئ روزگارئ ادب Ùˆ نزاكت Ùˆ چاكرم ،نوكرم ئ داشتيم . البته همه اينطور نيستند اگر نه امثال ايشان از آدم شدن ما نا اميد ميشدند . بعنوان مثال چند وقت پيش يكئ از دوستان زنگ زد ودر بدر بدنبال “ پدر ويندوز 95 “ميگشت . هرچئ Ù�كر كردم چيزئ به ذهنم نرسيد . Ú¯Ù�تم برائ چئ ميخوائ ØŸ Ú¯Ù�ت اين “جاكشا برا علئ ما يه مشت برنامه Ù�رستادن ØŒØØ§Ù„ا تقاضائ پول كردن . داداش دو تا صÙ�ØÙ‡ خارجكئ براشون نوشته،يكئ واسه پدر ويندوز 95 Ùˆ يكئ هم واسه پدر هات ميله؟! هوت ميله؟! كيه؟! Ú¯Ù�تيم بديم زير بغلش بلكه اينم Ù�ردا قبض Ù�دايت شوم برا مون Ù†Ù�رسته .ولئ داداش سنگ تموم گذاشته ! آئ زبون ريخته! اونم به خارجكئ . چاكرم ! نوكرم! امرئ باشه؟! خانوم والده! بيت Ù…ØØªØ±Ù… ! عليه عاليه عيال مربوطه ! وووو از همه تشكر كرده Ùˆ دست آخرم تقاضائ تخÙ�ÙŠÙ� كرده، Ú¯Ù�تيم خوبيت نداره ،ميگن ايرانئ جماعت بلا نسبت گاوه “ Ú¯Ù�تم: “بابا ول كن دلت خوشه !! تو خارج معلوم نيست كئ كئ رو گاييده ! كه ØØ§Ù„ا تو دنبال پدر ميگردئ !! نمئ خوائ پس بÙ�رست“ سخن كوتاه ! اين پسر سه ماه است مارا سركار گذاشته است . در اين Ù�اصله از هوشنگ عزيز Ùˆ يادداشتهايش Ùˆ آهــــو كه به وبلاگ من توجه كردند همچنين از Ú¯Ù„ كو Ùˆ گيله مرد Ùˆ همه آنهاكه نمئ شناسم سپاسگزارم . نويسنده سايه بئ سر 7/21/2002 04:46:00 PM نظرئ دارئ ؟بگو Comment .......